خلقهای کشور ما قرن ها مشترکاً علیه تزاریسم، ستم ملی و اجتماعی مبارزه کرده بودند. این مبارزههای آزادی بخش- انقلابی، با پیدایش جنبش کارگری و بخصوص پس از تشکیل حزب بلشویک از طرف لنین، هر چه بیشتر آگاهانه، هدفمند و سازمان یافته تر شد.
گزیدههایی از یک مقالهٔ دانشمند سوسیالیست روسیه، ن. ن. نیکیتچوک
پیروزی انقلاب اکتبر، زمینه ساز تحقق بخشیدن به ایدهٔ اصلی لنین در زندگی، یعنی برپایی سوسیالیسم در یک کشور جداگانه بود. این پیروزی، به واقعیت تبدیل شدن آرزوهای نسلهای بی شماری از انسانها در سراسر دنیا بود. این آرزوها محرک فیلسوفان، رهبران قیامهای خلقی، عصیان کنندگان، دانشمندان و نویسندگان بود. آنها همچون میلیونها انسان محروم، در آرزوی جامعه بدون دشمنی، بدون مناقشات و درگیری های ملی و مذهبی، بدون گرسنگی و فقر، بدون تقسیم انسانها به “طرد شده” و “برگزیده” بودند.
تحقق عملی این آرزوها، در ماه دسامبر سال ۱۹۲۲، با تأسیس کشور واحد پرولتری چند ملیتی «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» انجام شد. اتحاد جمهوریهای شوروی یک شکل تاریخی نوین از جامعه و دولت مداری را بنیان نهاد.
تأسیس اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به یکی از فاکتورهای تعیین کننده در راستای تأمین شرایط لازم برای بازسازی جامعه بر مبنای سوسیالیسم، رشد اقتصادی و فرهنگی تمامی جمهوریهای شوروی، تحکیم قدرت دفاعی و موقعیت بین المللی این کشور چند ملیتی زحمتکشان تبدیل شد. تحت رهبری لنین، سوسیالیسم از تئوری و جریان سیاسی به عمل رسید.
بزرگترین نقش در تأسیس اتحاد جماهیر شوروی دقیقاً مربوط به رهبر حزب، ولادیمیرایلیچ لنین است. او با تطبیق خلاقانهٔ ایدههای کارل مارکس و فریدریش انگلس، اصول علمی سیاست ملی را طراحی کرد.
البته در این جا باید به خدمات بزرگ یکی از صاحب نظران در مسئله ملی یعنی ژ. و. استالین، در این طراحی علمی اشاره کرد. لنین و استالین جایگاه و نقش مسئله ملی در بازسازی انقلابی جامعه را مشخص و تابعیت آن از مبارزهٔ طبقاتی پرولتاریا را آشکار ساختند.
خلقهای کشور ما قرن ها مشترکاً علیه تزاریسم، ستم ملی و اجتماعی مبارزه کرده بودند. این مبارزههای آزادی بخش- انقلابی، با پیدایش جنبش کارگری و بخصوص پس از تشکیل حزب بلشویک از طرف لنین، هر چه بیشتر آگاهانه، هدفمند و سازمان یافته تر شد.
تحت رهبری حزب بلشویک، وحدت مبارزاتی و رفیقانه پرولتاریای روسیه در جریان نبردهای طبقاتی، مستحکم و آبدیده شد. کارگران پتروگراد و مسکو، کیف و آدسا، خارکف و یکاترینبورگ، باکو و تفلیس، مینسک و ویلنوس، کازان و روستوف، ریگا و تالین، دنباس و اورال، و بسیاری دیگر از مراکز صنعتی همچون یک نیروی واحد انترناسیونالیستی انقلابی عمل می کردند.
پرولتاریای آگاه شده، پیگیرانه صفوف کارگران و دهقانانِ محروم و فقیر را در مبارزه با ارتجاع فشرده تر می ساخت. حزب بلشویک و طبقه کارگر با رد هر نوع از ایدئولوژیهای بورژوا- ناسیونالیستی، شوونیسم عظمت طلب و ناسیونالیسم محلی، نهیلیسم(پوچگرایی) و تکبر ملی، و با رد جهان کهنه مبتنی بر ستم طبقاتی و ستم ملی و دشمنی و انزوای ملی، ضرورت برپایی جهان نوین برادری و همبستگی زحمتکشان را پیش کشیدند. جهانی که در آن کوچکترین فضایی برای ستم انسان بر انسان و ملتی بر ملت دیکروجود نداشته باشد. حزب لنین و طبقه کارگر، قاطعانه بر موضع برابر حقوقی تمامی ملتها و خلقها، حق ملتها در تعین سرنوشت خویش تا تشکیل دولت مستقل، و برپایی اتحاد داوطلبانه و مستحکم خلقهای برابر حقوق، استوار بودند.
لنین نوشت: ” ما خواهان آزادی تعیین سرنوشت هستیم، یعنی استقلال، یعنی آزادی برای جدایی ملتهای تحت ستم. نه برای اینکه ما در آرزوی اقتصاد پراکنده یا ایده تشکیل دولتهای کوچک هستیم، بلکه برعکس، برای اینکه ما خواهان کشوری بزرگ و نزدیکی و حتی در هم آمیختگی ملتها هستیم – اما برمبنای حقوق دمکراتیک واقعی و انترناسیونالیسم واقعی. بدون آزادی برای جدا شدن، (نزدیکی و در هم آمیختگی ملتها) غیر قابل تصور و بی معناست”.
تجربهٔ تأسیس کشورهای چند ملیتی نشان داد که فقط انقلاب سوسیالیستی تأمین کنندهٔ اتحاد مستحکم همۀ نیروهای خلقی به رهبری طبقه کارگر با هدف براندازی سیستم استثماری سرمایه داری و همراه با آن، سیستمهای(مبتنی بر) ستم ملی است. شرط سیاسی تعیین کننده برای اجرای این وظیفه تاریخی، برقراری دیکتاتوری پرولتاریا و شرط اقتصادی اساسی آن، برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزار تولیدی است.
ایجاد شوراها، که در جریان خیزش انقلابی تودهها شکل گرفت، نقش مهمی در اتحاد خلقها در این کشور سوسیالیستی چند ملیتی ایفا کرد.
شوراها تودههای میلیونی دهقانان و تمامی زحمتکشان ملیتهای مختلف را به دور طبقه کارگر متحد ساختند. خود ماهیت انترناسیونالیستی شوراها، محرک تودههای زحمتکش جمهوریها برای ایجاد کشور واحد بود. حاکمیت مردم در سیمای شوراها، و تجربه فعالیت آنها نشان داد که کارگران و دهقانان میتوانند به شکل موفقیتآمیز کشور را بر مبنای وسیع ترین و پیگیرترین دمکراتیسم و برابری کامل ملی اداره کنند.
در جریان اولین برنامه پنج ساله، دولت شوراها تجربه زیادی در ارتباط با رشد مناسبات نوین سوسیالیستی و همکاری مابین ملتها و خلقها کسب نمود. اما شرایط آن مرحله تاریخی، حکم کرد که مناسبات قراردادی که ما بین جمهوریهای شوروی در سالهای اولیه انقلاب موجود بود، دیگر کافی و جوابگو نیست. ساختمان سوسیالیزم و دفاع از استقلال آن در مقابل تجاوز سرمایه جهانی، نیازمند سیاست خارجی یگانه و مطمئن، تحکیم مشترک توان نظامی – دفاعی، تقسیم کار اقتصادی، کمک و همکاری متقابل است. لنین بر اساس تحلیل عمیق علمی نشان داد که :
– بدون اتحاد فشردهٔ جمهوریهای شوروی، حفظ موجودیت آنها در مقابل امپریالیسم جهانی غیر ممکن است؛
– بدون اتحاد جمهوریهای شوروی و همکاری فشردۀ اقتصادی آنها نمی توان نیروهای مولده را که به وسیله امپریالیسم متلاشی گردیده است از نو بنیاد نهاد؛
– بدون همکاری فشرده جمهوریهای شوروی ممکن نیست بتوان سطح زندگی زحمتکشان و رشد همه جانبۀ فرهنگی تمامی ملتها و خلقهای کشور را تأمین کرد؛
تمامی این شرایط طلب می کرد که جمهوریهای شوروی در یک کشور واحد متحد شوند، که بتوانند هم امنیت خارجی و هم اقتصاد داخلی را به طور موفقیت آمیز رشد دهند و هم رشد آزادانه ملی خلقها را تأمین کنند. تأسیس اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی امکان داد که منابع مادی و نیروی کار جمهوریها جمع شوند و مؤثرتر عمل کنند. این عملکرد صحیح و روشن به ساختن سپر دفاعی مستحکم در مقابل دشمنان خارجی یاری رساند.
ایده لنینی تأسیس اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به گرمی از سوی طبقه کارگر، دهقانان زحمتکش، روشنفکران پیشتاز و … استقبال شد. موضوع وحدت جمهوریهای شوروی به شکل گسترده در شهرها، روستاها، کنگرههای شوراها، میتینگها و جلسهها مورد بحث و بررسی قرار گرفت. تودههای زحمتکش همۀ ملیتها اراده و قاطعیت خود را برای وحدت نیروها و منابع خود، به منظور دستیابی به هدف مشترک – برپایی سوسیالیسم و کمونیسم – ابراز داشتند.
تصمیم در مورد وحدت جمهوریها در شوراهای همۀ جمهوریها مورد موافقت قرار گرفت. در روز ۳۰ دسامبر سال ۱۹۲۲، اولین کنگرهٔ سراسری شوراها، که در آن استالین نیز سخنرانی کرد، بیانیه در مورد تشکیل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را به تصویب رساند. در بیانیه گفته می شد، که اتحاد نوین جمهوریها، به انجام رساندن شایستهٔ اساس همزیستی مسالمت آمیز و همکاری برادرانه خلقها است، که در اکتبر ۱۹۱۷بنیان آن گذاشته شده بود.
اصل لنینی اتحاد داوطلبانه و برابر حقوق خلقها در یک کشور، در اولین قانون اساسی اتحاد شوروی قید گردید و در دومین کنگره سراسری شوراها در روز ۳۱ ژانویهٔ سال ۱۹۲۴ به طور نهایی به تصویب رسید.
برگردان – ر.ح. بازیار
فرقه دموکرات آذربایجان فرقه دموکرات آذربایجان