چرا چهارشنبهسوری زنده است؟ با آنکه رژیم سعی در تخریب آن را دارد!
نگاهی اجمالی به آداب و رسوم چهار شنبه سوری در آذربایجان:چهارشنبه سوری در آذربایجان از فرستادن هدایا به منزل نوعروسان آغاز، و از سوی پدران و پدربزرگان هدایای تهیه شده به منزل خواهران و دختران شان ارسال می شود. در پی آن بعد از غروب سه شنبه آتش افروختن در پش بام ها و همچنین اویرزان کردن شال به خانه بزرگان و نزدیکان ادامه می یابد و با جشن گرفتن صبح روز چهارشنبه بر لب چشمه به پایان می رسد….
آشنایی با آداب و رسوم چهارشنبه سوری در آذربایجان شرقی
مردم آذربایجان شرقی در طول سال آیینهای متنوعی را برگزار میکنند. برخی از آنها ملی، برخی مذهبی و برخی محلی هستند. در بخش آیینهای ملی برگزاری جشن چهارشنبه سوری و نوروز اهمیت بیشتری دارند.

به گزارش همشهریآنلاین، برگزاری جشن چهارشنبهسوری از گذشتههای دور مورد توجه مردم آذربایجان شرقی بوده و باخرده آیینهایی نیز همراه شده است.</مردم آذربایجان شرقی برای هریک از چهارشنبههای اسفندماه، اسمهای ویژهای داشتند و در هر یک از این روزها رسم را اجرا میکردند و هنوز هم این کهنسالان آذری این نامها را به یاد دارند و آنها را بهکار میبرند. آذریها به اولین چهارشنبه اسفندماه، «اول چهارشنبه»، به دومین چهارشنبه، «کوله چهارشنبه»، به سومین چهارشنبه «چیله گودی چهارشنبه» و به چهارمین چهارشنبه «آخیرچهارشنبه» میگویند و در هر یک از این چهارشنبهها در پشتبام خانهها آتش میافروختند.
چهارشنبه یمیشی و چهارشنبه بالالاری
تبریزیهای قدیمی هنوز به یاد دارند که در کوچهها و خیابانهای این شهر نهرهای آب جاری بود و یک روز قبل از چهارشنبهسوری، جوانان پیش از طلوع آفتاب به کوچه میرفتند و هفت بار از روی جوی آب یا چشمه میپریدند و در همان حال میخواندند: «آتیل ماتیل چهارشنبه، آینا تکین بختیم آچیل چهارشنبه».
یکی دیگر از رسمهای این شهر اینگونه بود که اغلب خانوادهها درعصر سهشنبه آخر سال برای خرید به بازار میرفتند و خوردنیهایی همچون آجیل و شیرینی تهیه میکردند و به آن آجیل، «چهارشنبه یمیشی» میگفتند که ترکیبی بود از مغز گردو، بادام، فندق، کشمش و نخود.
«چهارشنبه بالالاری» از دیگر رسمهای ویژه جهارشنبهسوری در آذربایجان شرقی بود. این رسم مخصوص کودکان بود و خانوادهها اغلب در این روز برای فرزندانشان لباس عیدی میخریدند.
دیگر رسمهای چهارشنبهسوری
رسم شالاندازی یا شالماخ در شب چهارشنبهسوری در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بوده است. همچنین فالگوش ایستادن، قاشقزنی، صله رحم، رفتن به خانه بزرگان فامیل و مکانهای مقدس از دیگر آداب چهارشنبهسوری در استان آذربایجان شرقی است. آتشافروختن هنوز بین مردم این استان رایج است. تبریزیها در شب چهارشنبهسوری به روی هم آب یا گلاب میپاشیدند. همچنین رسم بوده زنان و دختران در عصر چهارشنبهسوری یک عدد پیاز بردارند و آن را قطعه قطعه کنند و آنها را در آب جاری بیندازند.
نظر کارشناسان مردمشناس
«علی اصغر وطنپرست»، کارشناس فرهنگ مردم آذربایجان در پژوهشهای خود آوردهاست: «در آستانه سال نو و چهارشنبهسوری، مردم آذربایجان اقلامی مانند جارو، اسپند، شانه و آیینه چوبی را به عنوان نماد خوشیمنی خریداری میکنند.»
وطنپرست در پژوهشهای خود به سنت دیرینه (خنچا آپارماق) اشاره کرده و گفته است: «این خنچه شامل تحفههایی هستند که خانواده تازهدامادها پیشکش خانواده نوعروسان میکنند. در گذشته تازهدامادها با برسرگرفتن طبقهای تزیین شده، فرارسیدن چهارشنبه سوری و سال نو را به نوعروسان خود تبریک میگفتند. همچنین رسم بوده پشت قوچی حنا گذارند و آویزی به گردن او بیندازند و آن را به نو عروس هدیه کنند.»
«بهروز خاماچی»، دیگر کارشناس مردمشناسی آذربایجان شرقی آورده است: «در شب چهارشنبهسوری، مردم آذربایجان با آذینبندی کوچهها خوشحالی میکردند و به جشن و شادمانی میپرداختند. همچنین مردم از گل رس، سوتکی میساختند و با نواختن آن در چهارشنبهسوری، فرارسیدن سال نو را شادباش میگفتند».
غذای شب چهارشنبهسوری
بهترین غذای شب چهارشنبهسوری در آذربایجان شرقی قورمهسبزی است. در گذشتهها بیشتر اجاقها و مطبخها در حیاط خانهها قرار داشتند وغذاها روی آنها پخته میشدند. به همین دلیل غروبهای چهارشنبهسوری عطر و بوی برنج و قورمهسبزی از همه خانهها برمیخاست.
مجمعهای پر از آجیل
در قدیم چهارشنبهسوری که میشد کسبه بازار، مغازهها را آذین میبستند و برخی از آنها مجمعههای بزرگی را صورت طبقهای روی هم قرار میدادند و در آنها آجیلهای چهارشنبهسوری میریختند. آنها این بساطها را با انواع آیینه، مجسمه، ساعت و … تزئین میکردند. معمولا تا پایان شب این آجیلها فروش میرفتند.
دیگر آداب چهارشنبهسوری
از دیگر آداب خاص چهارشنبهسوری این بود که برخی بانوان به سرچشمهها میرفتند و کوزهها و کاسهها و بشقابهای سفالی کهنه را کنار چشمه میشکستند و کوزه نو را از آب چشمه پر میکردند و آن را به خانه میبردند و آب تازه را در چهارگوشه حیاط میریختند. بعد دعا میخواندند و جلوی در را جارو میکردند. با این وجود هنوز جشن چهارشنبهسوری در آذربایجان شرقی با شور و شوق فراوانی برگزار میشود و مردم با برپایی آن به استقبال سال جدید میروند.
آداب و رسوم چهارشنبه سوری در تبریز
در تبریز صبح روز سه شنبه (یک روز قبل از چهارشنبه سوری) جوانان پیش از طلوع آفتاب به کوچه می رفتند و هفت بار از روی جوی آب یا چشمه آب می پریدند و در همان حال می خواندند: آتیل ماتیل چهارشنبه آینا تکین بختیم آچیل چهارشنبه .
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه اعضای خانواده روز سه شنبه و به خصوص عصر روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی تهیه می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که ترکیب آن عبارت بود از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
ارسال چهارشنبه لیق از دیگر مراسم این روز بود که به خانه عروسی که تازه به خانه بخت رفته از طرف پدر و مادرش انجام می گرفت.
چهارشنبه لیق بیشتر تشکیل می شد از پارچه برای لباس ، پیراهن برای داماد ، آجیل چهارشنبه سوری .
همچنین ارسال چهارشنبه لیق از طرف داماد به عروس که هنوز به خانه بخت نرفته و در خانه پدری زندگی می کرد رایج بود.
از رسوم قدیمی دیگر می توان به آتش روشن کردن در پشت بام خانه ها اشاره کرد و بچه ها هنگام پریدن از آتش می خواندند آتیل ماتیل چهارشنبه بختیم آچیل چهارشنبه که معادل فارسی آن زردی من از تو سرخی تو از من است.
نامگذاری چهارشنبه های اسفند ماه از دیگر رسوم جالب بود که قدیمی ها انجام می دادند به طوریکه به اولین چهارشنبه اسفند ماه ، اول چهارشنبه به دومی ، کوله چهارشنبه به سومی چیله گودی چهارشنبه و به چهارمی آخیر چهارشنبه می گفتند و هر چهارشنبه در پشت بام خانه ها آتش روشن می کردند.
بعضی از این مراسم ها همچنان هم در بین مردم تبریز انجام می گیرد و مردم تبریز به رسم قدیم و به ید آن روزها هنوز هم بعضی از آن مراسم ها را اجرا می کنند.
آشنایی با آداب و رسوم چهارشنبه سوری در آذربایجان غربی
مردم آذربایجانغربی جشن چهارشنبهسوری را مانند سایر ایرانیان برگزار میکنند. اما این آیین به دلیل وجود برخی ویژگیها و خصلتهای فرهنگی و قومی، خرده آیینهایی را در خود جای دادهاست.

به گزارش همشهری آنلاین،مردم آذربایجانغربی اسفندماه را «بایرام آیی» یعنی «ماه عید» هم میگویند. آنها به هفته اول اسفند ماه «چیله قووان» یعنی «چله فراری» و به چهارشنبه هفته اول اسفند «یالانچی چهارشنبه»، یعنی چهارشنبه دروغین میگویند.
آذریها همچنین چهارشنبه هفته دوم اسفند ماه را «کوله چارشنبه»، یعنی چهارشنبه کوتاه، چهارشنبه هفته سوم را «موشتولوقچی چارشنبه»، یعنی چهارشنبه مژدهرسان و چهارشنبه هفته چهارم اسفند را «آخر چارشنبه»، یعنی “آخرین چهارشنبه” میگویند.
آذریها تا دو سه دهه گذشته، هر چهارشنبه اسفند ماه را با افروختن آتش جشن میگرفتند، اما امروزه فقط شاهد برگزاری آخرین چهارشنبه سال در این استان هستیم.
بخشی از جمعیت استان را ایلات تشکیل میدهند که برگزاری آیینها و سنتها نیز بین آنها با شیوههای مختلفی برگزارمیشود و برخی اعیاد در این ایلات کرد و ترک جایگاه ویژهای دارد، به عنوان مثال ایل «جلالی»، ایل «ممکانلو»، ایل «هرکی» و ایل «دهکبری» برای عید فطر، عید قربان و تولد حضرت محمد (ص) اهمیت بسیار قائلاند و عید نوروز در میان آنها در جایگاه بعدی قرار دارد. در این میان اما جشنهایی چون چهارشنبهسوری، عید نوروز و سیزدهبهدر بین ایلاتی چون «زرزرا» و «قره پاپاق» جایگاه ویژهای دارند.
یکی دیگر از اعیاد ایلات منطقه، عید خدرنبی (خضر) است که این عید در شب اول اسفند گرامی داشته میشود. در این شب از هر ۱۰ نفر، یک نفر خود را به شکل حاجی فیروز میآراید و با خواندن اشعار موزون برنامههایی را اجرا میکند.
حدود چهل پنجاه سال پیش اینگونه رسم بود که هنگام غروب و تاریک شدن هوا در روستاها، جوانان و بزرگسالان کپههای هیزم را در پشت بام منازل روی هم جمع میکردند و خانوادهها دور هم جمع میشدند و هیزمها را میافروختند و سپس از روی شعلههای آتش میپریدند.
در میان برخی از خانودههای کردزبان استان هم در این مراسم که آن را «چووارشن بانه» مینامند، تنها به فرستادن یک جعبه شیرینی و یک کیسه حنا و مقداری تنقلات از قبیل گردو، بادام، شکلات و روسری برای اهالی فامیل و آشنایان اکتفا میشود البته کردها اغلب شب تحویل سال آتش روشنمیکنند.
شالاندازی
شالاندازی یکی دیگر از آداب چهارشنبهسوری در آذربایجان غربی بود. به این ترتیب که بعد از مراسم آتش افروختن، جوانان بر بام خویشان و همسایگان میرفتند و دستمالی را از پنجره و در روستاها از روزن بامها به درون آویزان میکردند و صاحبخانه تعدادی گردو، بادام یا تخم مرغ رنگ کرده به دستمال میبست و میگفت؛ «چک! الله مطلبین ورسین». یعنی؛ خدا مرادت را بدهد.
بختگشایی
مراسم بختگشایی از آیینهای مربوط به شب چهارشنبهسوری در آذربایجانغربی است که شامل گره زدن دستمال یا چارقد بود. بدین ترتیب که دختران دمبخت گرهی به دستمال یا چارقد خود میزدند و از اولین رهگذر میخواستند تا به امید بازشدن گره از کارشان، گره را بگشاید. در گذشته دختران دمبخت همچنین با پریدن از روی آتش شعر «بختم آچل چارشنبه» یعنی بختم در چهارشنبهسوری باز شود را میخواندند.
بیللی بللی
«بیللی بللی» یا قاشقزنی هم از رسمهای شب چهارشنبه سوری در آذربایجانغربی بود.
در این رسم دختران و پسران جوان قاشق بهدست برای آنکه شناخته نشوند چادری بر سر خود میکشیدند و به در خانه دوستان و همسایگان میرفتند و با زدن قاشق روی کاسه فلزی صاحبخانه را از حضور خود با خبر میکردند و صاحبخانه هم کاسههای آنها را از آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول پر میکرد.
فالگوش ایستاندن
فالگوش ایستادن نیز از دیگر رسمهای چهارشنبهسوری بود که در آن دختران جوان نیت میکردند و پشت در اتاق میایستاندند و به سخنان اهل خانواده گوش میدادند، سپس با تفسیر سخنان آنها، پاسخ نیت خود را میگرفتند و به همین خاطر معمولا بزرگان خانواده تأکید میکردند که همه اعضای خانواده در این شب سخنان خوب بگویند.
کوزهشکنی
مردم استان در شب چهارشنبه سوری، کوزههای کهنه را از روی پشت بامها بر زمین میانداختند و میشکستند و به جای آن، کوزه نو میخریدند.
خواندن بایاتی
خواندن بایاتیهای (شعر تک بیتی به زبان آذری) در شب چهارشنبهسوری در این استان نیز مرسوم بود. معمولا خانوادهها به منزل بزرگان فامیل میرفتند و به خوردن آجیل و خواندن بایاتی سرگرم میشدند.
خنچه چهارشنبهسوری
یکی دیگر از مراسم چهارشنبهسوری، فرستادن خنچهای از هدایا به همراه نقل و شیرینی و آیینه برای تازه عروسها بود. در این روز خانواده داماد هدایایی رنگارنگ را به خانه تازه عروس میفرستادند و این روز را جشن میگرفتند.
فردای چهارشنبهسوری
رفتن سر چشمه از دیگر مراسم چهارشنبهسوری است با این تفاوت که این رسم در صبح چهارشنبه انجام میشد. در روستاها هنوز هم سپیدهدم این روز، زنان و دختران کوزه به دست سر چشمه میروند و کوزههای خود را پر از آب میکنند و به خانه میآوردند و اندکی از آن آب را در حیاط خانه میپاشند تا سال پربرکت و خوبی را داشته باشند.
روشنکردن آتش
حدود چهل–پنجاه سال پیش رسم معمول چنین بود که، دَم دمای، غروب آفتاب و تاریک شدن هوا در نقاط روستایی، جوانان و بزرگسالان با شور و شوق تمام، کپههای هیزم را در پشت بام منازل روی هم جمع میکردند و خانوادهها دور هم جمع میشدند و با غروب خورشید هیزمها را میافروختند و هنگام پریدن از روی آتش شب چهارشنبهسوری این شعری را میخواندند:
آتیل باتیل چارشنبه / بختیم آچیل چارشنبه
باش آغریم دیش آغریم بوردا قالسین / درد بَلام بوردا قالسین
ترجمه :
بپر و بدو چارشنبه / بختم رو باز کن چارشنبه
سردردم و دندوندردم همین جا بمونه / درد و بلام همین جا بمونه
چهارشنبه سوری در آذربایجان غربی از فرستادن هدایا به منزل نوعروسان آغاز با جشن گرفتن صبح روز چهارشنبه بر لب چشمه به پایان می رسد.
به گزارش ایلنا،حسن سپهرفر بیان کرد: آیینهای چهارشنبه آخر سال در آذربایجان غربی با در نظر گرفتن عناصر متنوعی که طی قرنها در خود نهادینه کرده برای خود آدابی دارد، آیین برجستهای که از ابتدای اولین چهارشبه اسفندماه با مهمترین عنصرش آتش پا به میان میگذارد.
وی افزود: چهارشنبه سوری ترکیبی است از دو واژه چهارشنبه و سوری، برخی چهارشنبه را به نوعی نماد چهار فصل سال یا عناصر چهارگانه و سوری آن را به معنی سرخی میدانند.
سپهر فر با بیان اینکه، اسفند ماه در میان مردم آذربایجان غربی به «بایرامآیی» (ماه عید) معروف است گفت: ایامی که آرام آرام طبیعت جان میگیرد و زمین زنده میشود و نفس بر آن جاری و جهان حیاتی دیگر آغاز میکند.
پژوهشگر مردم شناس میراث فرهنگی تصریح کرد: برخی این ماه را به عناصر چهارگانه، آب، باد، خاک و آتش نسبت میدهند، چنانکه گویا هفته اول اسفند ماه که به عنصر «سو» (آب) اختصاص دارد، هوا به قدری گرم میشود که از این پس آبهای روی زمین یخ نمیبندند.
وی گفت: هفته دوم که به «یِئل»(باد) اختصاص دارد در این ایام باد محلی به نام «مِه یئلی» وزیده و به علت گرمی که دارد برفهای سطح زمین را ذوب میکند و بخاراتی از زمین متصاعد میشود، هفته سوم «دوغری نفس» (نفس آشکار) که اختصاص به خاک دارد، نفس بر زمین میآید و زنده شدن مجدد آن آرام آرام آشکار میشود و نهایتاً در هفته چهارم که به منزله «اُد» (آتش) تلقی میشود، وداع با زمستان و دورکردن پلیدیها است که با مراسم آتشافروزی چهارشنبه آخر سال همراه است.
سپهرفر ادامه داد: طی این ایام آذربایجانیها در فکر تدارک مراسم چهارشنبه سوری و عید از قبیل، خرید پوشاک نو، میوه و شیرینی، هدایا برای افراد نزدیک و لوازم مورد خانه میشوند.
چارشَمبهَ پایی
پژوهشگر مردم شناس میراث فرهنگی آذربایجان غربی تصریح کرد: در این روز هدایایی تحت عنوان «چارشَمبهَ پایی» از سوی والدین داماد به منزل نوعروسشان فرستاده میشود تا بدین وسیله وفاداری، احترام به خانواده عروس و حفظ سنتها را ادا کرده باشند.وی گفت: معمولاً هدایایی با توجه به وسع مالی خانواده مانند: شیرینی، آجیل، طلا و جواهراتی از قبیل: انگشتری، النگو یا گوشواره و احتمالاً پارچه و لباس تحت عنوان (خَلَت/خلعت) برای عروس تهیه و تدارک دیده و همه را داخل طبقهای چوبی (خُن) یا مجمعهای گذاشته و به خانه پدری عروس ارسال میکنند، هرچه محتویات طبق بیشتر و پررنگتر باشد نشانه احترام خانواده داماد و اهمیت دادن به عروس و خانواده او است.
پریدن از روی آتش
سپهرفر بیان کرد: یکی از آداب قدیمی در ایام چهارشنبه سوری افروختن آتش و پریدن از روی آن همراه با شادی و ترانهخوانی است، البته باید اشاره کرد افروختن آتش به منزله پرستش آن نبوده و در ادیان الهی هم سفارشی به این باور نشده است، اگر هم در میان ادیان مختلف بدان اهمیت داده میشود، به نشانه فروغ رحمانی و نعمت خداوندی است که مورد ستایش و توجه قرار می گیرد نه پرستش.
وی ادامه داد: در باورهای مردمی طبق سنتهای قدیم چهارشنبه هفته اول اسفند را «چیلّهَ قووان » (فراری دادن) یا «یالانچی چارشنبه» (چهارشنبه دروغگو)؛ دومین چهارشنبه را «کولهَ چارشنبه » (چهارشنبه کوتاه )؛ سومین را «موشتولوقچی» (چهارشنبه موشتولوق آور)؛ یا «قَرهَ چهارشنبه» (چهارشنبه سیاه) و چهارمین را « آخیر چارشنبه» (چهارشنبه آخر) میگویند، در مناطقی مانند نقده مرد و زن در این روز به دیدار خانوادههایی که در طول سال بستگان آنها به رحمت ایزدی رفتهاند جهت «باش ساغلیقی» (سر سلامتی گفتن ) می روند.
وی افزود: طبق رسم معمول زنان آذربایجانی از چند روز قبل چهارشنبه آخر سال به بازار شهر رفته و با توجه به وسع مالی برای سال جدید اقلامی مانند شانه سر، آیینه، کوزه سفالی نو، پوشاک تازه و نو برای فرزندان و خودشان و تنقلاتی از قبیل نخود و کشمش، بادام و گردو، تخم ژاپنی، آفتابگردان و کدو، شکلات، مقداری میوه و … که در مجموع همه را «چارشنبه یِمیشی » (خوراکیهای چهارشنبه) مینامند، خریداری و با خود به منزل میآورند.
این پژوهشگر مردم شناسی تصریح کرد: دَم دمای غروب آفتاب و با تاریک شدن هوا، جوانان روستایی با شور و شوق کپههای هیزم را در پشت بام منازل روی هم انباشت میکردند و خانوادهها دور هم جمع میشدند و با غروب آفتاب هیزمها را میافروختند و سپس سه بار از روی شعلههای آتش پریده و میگفتند:
«آتیل باتیل چَرشنبه»
«بختیم آچیل چَرشنبه»
«باش آغریم دیش آغریم بوردا قالسین»
«درد بَلام بوردا قالسین»
سپهر فر ادامه داد: در شهرها هم که در سالهای اخیر شکل و نما و مصالح خانهها تغییر یافته و نمیتوان آتشی را بر بالای بامها افروخت، معمولاً همسایگان دور هم جمع شده و آتش چهارشنبه سوری را در کوچهها میافروزند و از کوچک و بزرگ گرفته تا جوان و میانسال از روی شعلههای فروزان آتش میپرند تا به این ترتیب درد و بلا و قضا و قدر الهی را از خود دور کنند.وی گفت: در روستاها رسم بود اگر خانوادهای به تازگی عزیزی را از دست داده و چهل روز از فوت او سپری شده باشد، به دیدار این عزیزان رفته و شادی خود را با آنها تقسیم کنند و آتش چهارشنبه سال را بالای پشت بام یا مقابل درب منزل صاحبان عزا روشن میکردند.
شال ساللاماق
سپهر فر بیان کرد: بعد از آتش افروزی نوبت به مراسم شالاندازی و به عبارت محلی «شال ساللاماق»یا «بئلی بئلی» آغاز میشود.پژوهشگر مردم شناسی میراث فرهنگی استان خاطر نشان کرد: در این رسم پسرهای جوان، چهره گرفته و گاهی به مزاح چادر به سر کرده و بدون این که شناخته شوند، بالای بام منازل همسایگان و فامیل و آشنایان رفته و از مقابل پنجرهها یا روزنه پشت بام اتاقها شال یا دستمال خود را به نیّت و آرزویی روانه پایین میکنند. صاحب خانه و افراد منزل هم طبق رسم معمول مشتی از تنقلات را که قبلا” تهیه کرده اند، یا با یکی دو عدد تخم مرغ آب پز شده سفت که در میان پوست پیاز جوشانده و به رنگ سرخ در آورده اند، یا مبلغی پول لای شال آن ها بسته و با دعای خیر «چَک الله مطلیبیین وِئرسین» (بِکش که خدا مرادت را دهد) روانه شان می کنند.
سپهر فر افزود: به نظر میرسد یکی از کارکردهای اجتماعی رسم فوق در روزگاران گذشته، بیشتر به منظور کمک و یاری به افراد مستمند و فقیر بوده که بتوانند با تامین مایحتاج ایام نوروز مراسم عید را به خوبی و خوشی برگزار کنند.
فال گوش ایستادن
سپهر فر گفت: اگر چه امروزه فال گوش ایستادن رنگ و بوی خود را در میان مردم از دست داده، ولی سفارش مادران و بزرگترها این است که در چنین ایامی باید سخن خوش گفت تا فال گوش ایستادگان را دچار ناامیدی و یاس نکنند.
رفتن به لب چشمه
پژوهشگر مردم شناسی میراث فرهنگی استان عنوان کرد: صبح روز چهارشنبه دم دمای طلوع آفتاب که هنوز هوا کاملا روشن نشده و به اصطلاح گرگ و میش است، مردم شهرها و روستاها از بزرگ و کوچک تا پیر و جوان دسته دسته بر سر چشمهسارها و نهرها رفته و ضمن شادی و ترکاندن ترقه سه یا هفت بار از روی آب میپرند و برای خود آرزوی سلامتی میکنند، برخی نیز با اعتقاد به این که در چهارشنبه آخر سال و خصوصاً موقع تحویل سال آبها از نو متولد میشوند، کوزههای کهنه خود را کنار رودخانهها بر زمین زده و میشکنند، یا از بام منازل بر زمین پرت میکنند تا بدین نحو کهنه گیها را از خانه و کاشانه خود دور کنند.
سپهرفر ادامه داد: سپس کوزههایی را که به تازگی خریداری کردهاند با آب تازه پر میکنند تا هنگام تحویل سال بهعنوان خیر و برکت به کُنج اتاقها بپاشند، یا چایی دم کنند و دست و صورت بشویند و وضویی تازه کنند، برخی از زنان روستایی هم آب چهارشنبه را در مشک میریزند تا کره و روغن بیشتری به دست آورند، یا بــر روی احشام می پاشند تا سالم و پربرکت باشند، یا میخوردند تا بیماریها را از خود دور کنند، با وجود این خانهتکانی، پوشیدن لباس نو، شکستن کوزههای کهنه و موارد دیگری که حاکی از تمیزی و نو بودن دارد، خانوادهها را به نحوی به بهداشت خانه مقید کرده و بیماریها را در سال نو از خانه دور میکند.
آشنایی با آداب و رسوم چهارشنبه سوری در استان زنجان
چهارشنبهسوری از جمله آیینهای پرطرفدار مردم استان زنجان است که همه ساله با شور و شوق فراوانی برپا میشود. در این جشن مردم شب با شادمانی را به صبح میرسانند.

به گزارش همشهری آنلاین، زنجان به شادبودن در کشور شهرت دارد. با گشتوگذار در این استان میتوان به این خصلت آنها پی برد. بیشک مردمی که شاد باشند، جشنهای شادتری دارند. یکی از این جشنهای شاد در زنجان مربوط به چهارشنبه سوری است.
سنت قدیمی
طبق یک سنت دیرینه در زنجان قدیم مرسوم بوده که شب چهارشنبه آخر سال آتش میافروختند. شلیک تفنگ، ترقه و سایر مواد منفجره نیز از وسایل و ابزار شور و شادی مردم در این روز خاطرهانگیر بود.
رسم بر این بود که تمامی چهارشنبههای اسفندماه جشن گرفته شود و هر کدام از این چهارشنبهها نیز اسم خاصی داشتند. به این ترتیب که چهارشنبه اول اسفند «یئکه چهارشنبه»، چهارشنبه دوم اسفند «قودوق چهارشنبه»، چهارشنبه سوم «کوله چهارشنبه» و چهارشنبه چهارم «آخر چهارشنبه» نامیدهمیشد. در چهارشنبه اول اسفند، مردم بالای پشتبام میرفتند و جلوی ناودانها، عدس، گندم یا نخود که آن را نمادی از برکت میدانستند، میریختند.
افراد خانواده با پایینآمدن از پشتبام، دور سفرهای که میوه هفتمغز در آن چیده شدهبود، جمع میشدند و به شادمانی میپرداختند و از این سفره برکت میگرفتند. مردم همواره سعی میکردند تا چهارشنبه را با خوبی و خوشی سپری کنند و پس از آن خود را برای فرارسیدن نوروز آماده میکردند.
همچنین در محله «کوچه خان ناظم دروازه ارک» زنجان رسم بود، بعد از اولین بنبست آتش گسترده میشد و همسایهها و اهالی محل دور آن جمع میشدند، گاهی پیش میآمد برخی از همسایهها در آن سال قوم و خویش نزدیک خود را از دست بدهند، اهالی به اتفاق هم جمع میشدند و ضمن حفظ حرمت از او برای سهیمشدن در شادی چهارشنبه آخر سال، او را دعوت میکردند.
در شب چهارشنبهسوری گروهی از جوانان در کوچهها یا پشتبام منازل خود مخصوصا در روستاها آتش روشن میکردند و سپس با پریدن از روی آن این شعر را میخوانند: «آتیل، متیل چهارشنبه/ آینه تکین بختیم آچیل چهارشنبه»، «باش آغریم، دیش آغریم بوردا قالسین چهارشنبه».
انداختن چوب کبریت در گهواره
از دیگر رسمهای قدیمی زنجانیها انداختن چوب کبریت در گهواره بود. این رسم را بانوانی که دوست داشتند مادر بشوند، انجام میدادند. آنها گهوارهای را برای اجرای این مراسم حاضر میکردند و از بالای آن یک قطعه چوب کبریت میانداختند. اگر قطعه چوب داخل آن میافتاد، نشانگر این موضوع بود که آن خانم بچهدار خواهد شد.
بختگشایی
برخی مردم زنجان در چهارشنبه آخر سال دخترانی را که میخواستند زود شوهر دهند به آب انبار می بردند و هفت گره بر لباس آنها میزدند و پسران نابالغ باید آنها را باز میکردند.
کوزهشکنی
شکستن کوزههای قدیمی و خرید کوزهای جدید از دیگر برنامههای این روز بود. آنها هنگام اجرای این مراسم سکهای در کوزه میگذاشتند و سپس آن را از بام به زیر میانداختند.
شال سالاما در زنجان
«شال آتما» یا «شال سالاما» از رسمهای شب چهارشنبه در زنجان بود، این مراسم باید قبل از برچیدهشدن سفره چهارشنبه اتفاق میافتاد. اگرچه رسم شالاندازی امروزه از زندگی شهری رخت بربسته ولی هنوز در بیشتر مناطق روستایی زنجان معمول است. در این رسم جوانان بر بام خویشان و همسایگان میرفتند و دستمالی را از پنجره و در روستاها از روزن بامها به درون آویزان میکردند و صاحبخانه دستمال را از آجیل و میوه و سایر هدایا پر میکرد و میگفت: «چک! الله مطلبین ورسین»؛ یعنی : «بکش! خداوند مرادت را بدهد».
قاشقزنی
مراسم قاشقزنی از دیگر رسومی است که در شب چهارشنبه آخر سال برگزار میشد. در این رسم نیز دخترها و پسرهای جوان در تاریکی شب چادر به سر میکردند و با زدن قاشق به کاسهای که از جنس فلز مس بود، صاحبخانه را خبر میکردند. صاحبخانه در کاسه آنها جوراب، مقداری پول و غیره به عنوان تحفه به آنها میداد.
رفتن کنار رودخانه
مردم زنجان رسم دیگری در صبح فردای برگزاری جشن چهاشنبه سوری داشتند. آنها صبح چهارشنبه، دستهدسته به سمت رودخانه زنجانرود، میرفتند و در راه شعرهایی چون «گل گئدک چای باشینا، من آتیلیم، بختیم آچیلسین» را میخواندند.
پس از رسیدن به رودخانه، از روی آب میپریدند، آب مینوشیدند و روی هم آب میپاشیدند. در زمان برگشتن نیز کوزههایشان را از آب پر میکردند و به خانه میآوردند و از آن به کسانی که نتوانسته بودند در آنجا حاضر شوند، آب میدادند و به در و دیوارهای خانه و حیاط میپاشیدند .
قیچیکردن آب
یکی از این سنتهای قدیمی و جالب که در شهر توسط خانم ها برگزار میشد، «قیچیکردن آب» نام داشت. در این مراسم، اول صبح روز چهارشنبهسوری خانمها دستهجمعی به باغ “خانلارباغی” یا به سر چاه (یکی از نقاط شهر) زنجان میرفتند و در آنجا آب را قیچی میکردند. .
کلید گرهگشا
مراسم فال کلید یکی دیگر از آداب زنجانیها در گذشته بود که در دو نوبت انجام میشد. یکی شب چهارشنبهسوری که خود به تنهایی مراسم جداگانه و باشکوهی داشت و دیگری در شب عید.
«ذبیحالله شاهمحمدی»، پژوهشگر زنجانی در کتاب فرهنگنامه زنجان، در مورد این سنت آوردهاست: «دختران دمبخت، زنان بیوه و سایر افراد عامی در حالی که کلیدی را زیر پای راست خود قرار میدادند، پشت در ورودی مشرف به کوچه و معابر، در سکوت محض قرار میگرفتند و نیتی میکردند. این مراسم شبیه همان رسم مشهور فالگوش فارسهاست و طبیعی است که سخنان عابر، هر اندازه امیدبخش باشد فال فالگوش، به سعادت نزدیکتر خواهد بود. در این روز خاطرهانگیز قدیمیهای این دیار کهن، کوزهها و ظروفی قدیمی را که آن موقع بیشتر از جنس سفال بود، در چهارشنبه آخر سال در حیاط خانه چال میکردند و بچهها با شیطنت آنها را میشکستند».
پختن ششانداز
از دیگر رسمهای زنجانیها در شب چهارشنبهسوری پختن خورشتی به نام «ششانداز» است. این خورشت ترکیبی از روغن، پیاز، خرما، کشمش، گردو، تخممرغ و شیره انگور است. کنار ششانداز، رشته پلو یا زعفران پلو (بسته به توان مالی خانواده) پخته میشود.
آشنایی با آداب و رسوم چهارشنبه سوری در اردبیل
خطه اردبیل سابقه تاریخی و فرهنگی درخشانی در ایران دارد؛ وجود آثار بینظیر تاریخی و آیینها و جشنهای کهن مانند چهارشنبه سوری و نوروز خود دلیلی بر این مدعاست.

به گزارش همشهری آنلاین،اردبیل در گذشته بخشی از آذربایجان شرقی بوده و اشترکات فراوان قومی، فرهنگی و زبانی زیادی با استان همجوار دارد، اما وجود برخی ویژگیهای محلی باعث شده تا شاهد برپایی خردهآیینهایی در اردبیل باشیم که برآمده از تاریخ این منطقه است. در میان آیینها و مراسمی که در اردبیل برگزارمیشود، جشن چهارشنبهسوری ازاهمیت و توجه خاصی برخوردار است. در برخی نقاط از این استان مقدمات برگزاری چهارشنبهسوری از صبح روز سه شنبه آخر سال شروع میشود.
«میر نبی عزیززاده»، نویسنده کتاب «تاریخ دشت مغان» میگوید: در منطقه مغان مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه دستهجمعی به کنار رود میروند؛ آتشی برمیافروزند و جوانان به سوارکاری میپردازند. هنگام بازگشت زنان ظرفهایشان را از آب رودخانه پر میکنند و به خانه میآورند و آب آن را به دور خانه میپاشند و آرزو میکنند که سال جدید، سالی سرشار از روشنی و زلال و پاکی باشد.
تهیه «قورقا» برای سفره چهارشنبهسوری
پهن کردن سفره چهارشنبهسوری رسمی است که بین اردبیلیها از قدیم الایام تاکنون رواج دارد و برخی به آن هفتسین چهارشنبهسوری میگویند.
بانوان اردبیلی معمولا خانهتکانیهایشان را تا قبل از جشن چهارشنبهسوری به پایان میرسانند و از ساعات اولیه صبح سه شنبه آخر سال دست به کار میشوند تا به رسم دیرینه برای سفره چهارشنبهسوری گندم برشته یا «قورقا» درست کنند. البته هنوز در برخی خانهها به جای سفره گذاشتن از سینی مسی بزرگ به اسم «مجمعه» استفاده میکنند.
رسم «دن ایستاتمان»
«دن ایستاتمان» از دیگر رسمهای مربوط به چهارشنبهسوری در اردبیل است. دوشنبه آخر سال، بانوان اردبیلی عدس و نخود و برخی حبوبات دیگر را میخیسانند. این حبوبات خیسشده روز سهشنبه همراه گندم برشته میشود. به گندم برشته شده کنجد یا مغز گردو به آنها اضافه میشود و به عنوان آجیل شب چهارشنبه سوری مورد مصرف قرار میگیرد.
آتش چهارشنبهسوری
«چرشنبه آخشام» یا همان چهارشنبهسوری در استان اردبیل یک روز به یادماندنی برای مردم است. اردبیلیها افروختن آتش در غروب این روز را مانند سایر مردم ایران مهم ترین عنصر این آیین میدانند.
آنها هنگامی که از روی آتش میپرند این اشعار را میخوانند: «منیم ساریایتیم سنون/ سنون قیرمیز بلغون منیم»؛ یعنی ناراحتی من مال تو/ تمام سرخی و خوشی تو مال من. همان شعر آشنای “زردی من از تو / سرخی تو از من”.
«حسن کامرانی» پژوهشگر آیینهای اردبیل معتقد است: سنت آتش روشن کردن در حیاط یا دم در خانهها در چهارشنبهسوری، مثل اکثر مناطق کشور در استان اردبیل همچنان پابرجاست. مردم اردبیل برای شادمانی، هنگام پریدن نمادین از روی آتش میگویند: «آغریم، اوغریم، توکولسون اُودا / دوشوب کول اولسون اودا»! یعنی؛ تمام بلا و گرفتاریهایم در آتش بسوزد/ و با سلامتی و تندرستی سال نو را آغاز کنم. جوانان دم بخت با پریدن از روی آتش آرزوی گشایش در بختشان را میکنند و این شعر را میخواندند: «آتیل ماتیل چرشنبه/ بختیم آچیل چرشنبه.
رسم بایرام لیق یا بایرام پایی
از رسوم زیبای چهارشنبهسوری که سالهاست در اردبیل رایج است، بردن هدایایی از سوی خانوادهها به خانه دختران تازهعروس است.
«حسن کامرانی»، پژوهشگر آیینهای اردبیل و نویسنده کتاب «ائل ناغیلاری» (قصههای ایل) آورده است: «بعد از ظهر آخرین سهشنبه سال یا شب چهارشنبهسوری، خانواده داماد برای تبریک پیشاپیش عید به خانه عروس میروند و هدایای را هم پیشکش میکنند که به این رسم «بایرام لیق یا بایرام پایی» میگویند.
هدایای خریداریشده را در سینی بزرگی قرار میدهند و روی آنرا با پارچههای رنگی تزیین میکنند. این هدایا معمولا شامل پارچه، طلا، لباسهای نو، سفره هفت سین، آجیل مخصوص، انواع میوه و آینه و شمعدان هستند که به عنوان بایراملیق (عیدی) به خانه عروس برده میشود. همچنین بین بعضی از خانوادهها رسم است که پدر و مادر عروس در اولین چهارشنبهسوری زندگی مشترک دختر خود، غذای مخصوص این روز را تهیه میکنند و بههمراه آجیل و هدایایی به خانه دخترشان میفرستند».
نیتهای چهارشنبهسوری
«بیوک جامعی»، پژوهشگر میراث فرهنگی اردبیل در پژوهشهای خود آورده است: «در غروب چهارشنبهسوری، رسم بود که زنان و دخترانی که شوق شوهرکردن یا آرزوی سفر و زیارت داشتند، دم در بیرونی خانه خود یا کنار دیوار همسایه گوش به صحبت رهگذران یا ساکنان خانه مجاور میسپردند و به اصطلاح فالگوش می ایستادند. آنها با شنیدن اولین سخن و با تعبیر آن حاجت خود را می گرفتند که به این رسم «تولاق آستی» یا همان فالگوش میگفتند. همچنین در قدیم رسم بوده که کودکان و پسران نوجوان در شب چهارشنبهسوری کمربندهای پارچهای یا دستمال خود را از روشنایی بامها و یا پنجره همسایه یا اقوام خود آویزان میکردند که به آن «قورشاق آتماق» (دستمال انداختن) گفته میشد. صاحبخانه هم بدون آنکه درصدد شناسایی آن باشند هدایایی به پارچه میبست».
شام چهارشنبهسوری
اردبیلیها برای شام شب چهارشنبهسوری هم غذای ویژهای دارند که به آن «سودوپلو» میگویند. این غذا شامل برنج پختهشده با شیر، ماهی و کوکو سبزی است که این کوکو را با ۷ نوع سبزی تهیه میکنند. بانوان اردبیلی هنگام تهیه غذای شب چهارشنبهسوری، تخممرغهای خام را در پوست خشک پیاز میپیچند و روی پلوی در حال پختن میگذارند. تخم مرغها بخارپز میشوند و پوست پیاز هم باعث رنگین شدن آنها میشود. تخم مرغهای پخته شده هم هدیهای است که مادران دراین شب به کودکانشان میدهند. سر زدن به خانه بزرگ فامیل از رسوم اردبیلیها پس از صرف شام در شب چهارشنبهسوری است.
آیین نواوستی
اردبیلیها رسم دیگری هم در صبح فردای شب چهارشنبهسوری داشتند. رسم بر این بوده که پس ازبیدار شدن به نزدیکترین نهر جاری خانه خود بروند از روی آب بپرند و برای خود و خانوادهشان در سال جدید آرزوی سلامتی و خوشبختی کنند. این مراسم در منطقه اردبیل به آیین «نواوستی» معروف است.این جشن بیشتر بر روی رودخانه «بالیقلی چای» و در محل پل یئددی گوز (هفت چشمه) اردبیل برگزار میشود.
جاروکردن و دوختن آب، انداختن سنگریزههای کوچک به آب، قیچیکردن آب و انداختن لنگه کفشهای کهنه به آب از بخشهای اصلی این آئین است. همچنین عبور از عرض آب به تعداد هفت بار نیز در این آئین اجرا میشود.
بی شک نواوستی آیین تحکیم دوستی، مودت، دیدار دوستان و آشنایان و هم صحبتی با آنها در این روز و جشن بزرگ بوده است، زیرا برای اجرای این آیین و پریدن از روی آب جاهایی انتخاب میشد که عرض نهر کمتر باشد، بنابراین در چنین محلهایی جمعیت بیشتری گرد میآمدند. کثرت جمعیت سبب میشد که هر کسی دوستان و آشنایان خود را ملاقات کند و پس از روبوسی و تبریک چهارشنبهسوری، هم صحبت و هم کلام شود.
رسم قورشاق آتماق
در شب چارشنبهسوری جوانان و نوجوانان دستمال یا پارچهای را به داخل خانه فامیل و همسایههای خود میاندازند و صاحب خانه هدیه نقدی یا غیر نقدی به دستمال میبندد. اهالی استان اردبیل به این رسم «قورشاق آتماق» میگویند.
رسم اوزوگ آتدی
«اوزوگ آتدی» از دیگر رسمهای شب چهارشنبهسوری در این استان است. در این رسم ۱۰ تا ۲۰ نفر در خانهای جمع میشوند و داخل تشت نسبتا بزرگ آب میریزند و رویش را با پارچه سفید یا قرمز میپوشانند.
هر کس انگشتر خود را داخل آب میاندازد، همه به نوبت یک دوبیتی یا یک بیت شعر میخوانند. فردی که دو بیتی خواند به خودش یا کسی دیگر دستش را از زیر پارچه به آب وارد میکند و بدون آنکه داخل تشت را ببیند، انگشتری را بیرون میآورد. انگشتری هرکس بیرون آمد آن شعر با نیت او تعبیر میشود.
رسم قاشقزنی
«قاشقزنی» از دیگر مراسمی بود که بعد از برپایی آتش ازسوی جوانان اجرا میشد. در این مراسم جوانان با پنهان کردن صورت خود و با سر کردن چادر، ظرفی را به دست می گرفتند و با مراجعه به منزل همسایه ها و با به صدا درآوردن صدای خاص، خواهان دریافت آجیل، خشکبار یا هدایایی می شدند و همسایهها نیز با توجه به وسع خود هدایایی در ظرف آنان میگذاشتند.