نگاهی به وقایع نگران‌کنندهٔ اخیر‌ در ارومیه

استفاده از روش “تفرقه بینداز و حکومت کن!” یکی از غیرانسانی‌ترین شیوه‌های مخرّب ارتجاع و امپریالیسم از جمله در مقابله با خلق‌های ستم‌دیدۀ جهان بوده است. این شیوهٔ عمل مزوّرانۀ دیریاز پیامدهایی منفی در زندگی و رفتار بسیاری از ملت‌ها، ازجمله در هند، پاکستان، بنگلادش، و برخی از کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین داشته است. در کشوری مانند هندوستان، بر اثر تفرقه‌اندازی کارگزاران امپریالیسم بریتانیا، جدال‌های بین هندوها و مسلمانان هنوز ادامه دارد….
اتاق‌های فکر رژیم ولایت فقیه نیز مانند رژیم سرنگون‌شدهٔ قبلی به سخیف‌ترین و زشت‌ترین شکل از این دسیسه علیه ملت ایران استفاده کرده‌اند. دعوای بین ساکنان دو روستا بر سر زمین، کشمکش دهقانان بر سر سهم آب (حقابه)، جدال ساکنان بر سر تغییر نام یک محل یا آبادی، و انواع درگیری‌های ساختگی دیگر میان زحمتکشان، از نمونه‌های چنین توطئه‌ای است.
در نوروز امسال، مقام‌های کشور اجازه دادند که رقص و پای‌کوبی در کنار مراکز تاریخی و بناهای یادبود بزرگان ایران برگزار شود. سپس عده‌ای اوباش را با پرچم سلطنت‌طلبی راهی این تجمع‌ها کردند تا آزادانه شعرخوانی کنند و شعار بدهند. کارگزاران رژیم آموخته‌اند که این نوع رخنه‌ها چه‌طور توانست تظاهرات چند ده‌هزار نفری ایرانیان در جنبش مهسا را در کشورهای جهان متفرق و پراکنده کُند و اتحادی را که شکل می‌گرفت بر هم بزند. آنان با لشکرکشی نظامی مانع حرکت آرام ۲۵ بهمن۱۴۰۳ شدند و سازمان‌دهندگان آن حرکت را به بند کشیدند، ولی در مراسم نوروزی امسال، آن ‌هم در ماه رمضان و ایام سوگواری مسلمانان، راه را برای تجمع‌های شاد باز گذاشتند. “مهدی نصیری”‌ها به مثابه مخالفان قلابی رژیم آزادند و حرّافی می‌کنند، ولی “رحیم قمیشی”‌ها در بندند و وادار به سکوت شده‌اند؛ این است خروجی تازۀ اتاق‌های فکر جمهوری اسلامی در حالی که مجموعهٔ رژیم در وضع دشواری در برابر ملت ناراضی به‌سر می‌برد.
ایران کشوری پهناور و دربردارندۀ خلق‌های گوناگون است. این واقعیت بستری‌ برای ایجاد تفرقه و درگیری شده است. مردم ایران هم‌چنین به مذاهب گوناگونی اعتقاد دارند. مذهب نیز دومین بستر برای پاشیدن تخم نفاق است. ستم ملّی به خلق های میهن (آذری ، کُرد ، بلوچ ، ترکمن و عرب) در کنار تنگنای مضاعف تأمین معاش و کسب درآمد کافی، زمینۀ مناسبی برای شعله‌ورشدن خشم و هیجان‌های به‌جا و لحظه‌ای است. و این بستر سوم برای دامن‌زدن به درگیری است. درهم‌آمیزی عامدانۀ اِتنیک‌ها طی سال‌ها در هر دو رژیم سلطنتی و ولایی و مرزکشی‌‌های حساب‌گرانه میان آن‌ها نیز بستر اصطکاک دیگری است: مهاباد کُردنشین در استان آذربایجان غربی، بهبهان لُرنشین در استان خوزستان، نهاوند لُرنشین در استان همدان، آستارای آذری‌نشین در استان گیلان، و….
نوروز امسال مصادف شد با ایام سوگواری مسلمانان به‌مناسب کشته‌شدن علی‌‌بن ‌ابی‌طالب (شمشیر تیز و عامل اختلاف میان شیعیان و سُنی‌ها). در کشور ما، آذربایجانی‌های مسلمان اغلب شیعه‌اند و کُردهای مسلمان اغلب سُنی. ساکنان ارومیه و اطراف آن ترکیبی‌ از کُردها و آذری‌ها هستند که کم‌وبیش دشواری‌هایی در گذشته با یکدیگر داشته‌اند. همه‌چیز برای شعله‌ور‌کردن آتش اختلاف و درگیری مُهیاست. کبریت کشیده می‌شود.
از احساسات ملّی و خواست‌های فرهنگی برحق کُردها، از نارضایتی آن‌ها و تقابل عمومی ایرانیان با رژیم و اصرار بر برگزاری مراسم نوروزی استفاده می‌شود و احتمالاً شرایطی فراهم آورده می‌شود که مردم بزرگ‌ترین جشن و پای‌کوبی به‌مناسبت نوروز را آزادانه برگزار کنند. مراسم باشکوە نوروزی با شرکت بیش از یک‌‌صدهزار نفر در ارومیه برگزار می‌شود. ظاهراً تصمیم بر این بوده است که حزب‌اللهی‌ها مزاحم مردم نشوند. بعد هم کوشیدند خطاهای گفتاری مانند “ارومیه، ماکو، و خوی از ماست” را بزرگ‌نمایی کنند.
در این ارتباط، سایت جماران، در گفت‌وگویی با احسان هوشمند، پنجم فروردین ۱۴۰۴، می‌نویسد: “قطعاً این تجمع مجوزهای لازم را داشته است، زیرا در میدان تیر برگزار شده که متعلق به ارتش است.” گزارش‌های متعددی با اشاره به وجود عکس مقام‌های جمهوری اسلامی در جایگاه اصلی و سکوی اجرای مراسم در ارومیه تأکید کرده و نوشته‌اند که: “این مراسم با مجوز رسمی برگزار شده است.” سایت جماران در ادامه گزارش خود به این موضوع تأکید دارد که: “همین دستگاه‌ها با دادن مجوز برگزاری مراسم ۲۱ رمضان توانستند هزاران نفر دیگر را با عنوان علویان، اما این بار نه برای شادی، بلکه برای عزاداری و ماتم به خیابان‌ها بکشانند.[…] دویست هزار چوب‌دستی‌ به‌جای شمشیر در میان جوانان پخش می‌شود. با توجه به اینکه تهیهٔ این تعداد چوب‌دستی در زمانی کوتاه، آن ‌هم در روزهای تعطیل نوروز، کار ساده‌ای نیست، شهردار ارومیه باید پاسخ دهد که چه‌طور توانسته است به‌سرعت این‌همه چوب‌دستی برای مراسم سوگواری آماده کند؟ شاید از قبل چنین آمادگی‌ای وجود داشته و تهیهٔ این‌همه چوب‌دستی ربطی به برگزاری مراسم نوروزی در ارومیه نداشته است و پیش از برگزاری مراسم نوروزی سفارش تهیهٔ آن داده شده بوده!! آیا تهیه و استفاده از چوب‌دستی هم بخشی از پروژهٔ بزرگی است که طراحی شده بود؟”
جشن کُردها چند روز پیش از ایام عزاداری (سەشنبە ۲۸ اسفند) بود و حالا دوم فروردین ۱۴۰۴ است؛ ولی این مهم نیست. شعبان‌بی‌مُخ‌هایی مانند نادر قاضی‌پور به میدان فرستاده می‌شوند تا روزه‌داران را کف‌بردهان کنند و شعار “حیدر حیدر” سر دهند.
بعد نوبت آن است که خشم شیعیان برجسته شود: تصاویر جوانان خشمگین و چماق‌دار را در حال اعتراض و فریادکشیدن در کنار رقص و پای‌کوبی کُردهای حق‌طلب نشان می‌دهند.
اتاق‌های فکر جمهوری اسلامی، چنین محصولی بیرون می‌دهند، آن هم در حالی که موج اعتراض و نارضایتی از رژیم اسلامی ایران را فرا گرفته است. روشن است که در بنیاد این ترفند چه مکر سرد و رسوایی نهفته است. خلق‌های ساکن ایران نیز همچون دیگر خلق‌ها و ملت‌های جهان از طبقات متفاوت تشکیل شده‌اند. زحمتکشان آن‌ها، که سال‌هاست در پی تأمین نان و مسکن و حقوق طبیعی و نیازهای فرهنگی و اتنیکی‌شان‌اند، خوب می‌دانند که زحمتکشان خلق‌های دیگر نیز هم‌درد و هم‌گام آن‌ها هستند. زحمتکشان طی سال‌ها- به‌ویژه در جنبش‌های مطالباتی سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۵ و سپس در انقلاب بهمن ۱۳۵۷و همچنین در خیزش ژینا (مهسا)- نشان داده‌اند که همبستگی طبقاتی ژرفی میانشان جاری است. آن‌ها مردمانی آزاده‌اند از نسل شیخ محمد خیابانی‌ها، ستارخان‌ها، پیشه‌وری‌ها، و قاضی‌ محمدها. با هم می‌زی‌اند و پیروز می‌شوند. باید از تاریخ درس‌‌آموزی کرد. باید به طبقات جامعه توجه کرد. باید به میان مردم رفت و از نزدیک راهنمایشان بود.
شکی نیست که مردم دردمند- به‌ویژه خلق‌های محروم از حق و حقوق بنیادی- در شرایط سخت کنونی نیاز به هم‌دلی و هم‌دردی دارند. تحلیل دقیق تاریخ معاصر مبارزات خلق‌های ساکن ایران به‌خوبی نشان می‌دهد که به‌رغم گرایش نیروهای مترقی و آزادی‌خواه به اتحاد، مرتجعان با یا بدون تحریک امپریالیسم در منطقه توانسته‌اند به تحریک و تفرقهٔ بیش‌تری دامن بزنند. از یک‌طرف تحریک کرده‌اند و از طرف دیگر به بی‌اعتمادی و تفرقه میان خلق‌ها دامن زده‌اند. در این موقعیت حساس باید به عمل مشترک با برنامهٔ مشترک روی بُرد. باید چهرۀ ریاکار و نیّت ناپاک جمهوری اسلامی و طرفداران سلطنت را افشا کرد. باید سیاست‌های رژیم ضدّمردمی و غارتگر و جنایت‌کار اسلامی در ایران بلازده را بَرملا کرد. نباید گذاشت این تفرقه‌افکنی ریشه بگیرد و گسترده شود، که بسیار خطرناک خواهد بود.
باید جلو حرکت‌های تفرقه‌افکنانه و نژادپرستانه را گرفت و تا حد ممکن برای آگاە‌ساختن مردم و افشای نیات شوم و پلید رژیم ولایی و مزدورانش در سراسر کشور کوشید. رژیم دیکتاتوری اسلامی ایران برای دامن‌زدن به اختلاف‌های قومی و ایجاد آشوب و تفرقە میان هم‌میهنان کُرد و آذری، یا شیعه و سُنی، به هر حیله‌ای متوسل می‌شود! در این روند، فقط دو خلق آذری و کُرد و باورمندان عادی در جامعه زیان‌کار اصلی خواهند بود.
امروزه، در اوضاع بسیار حساس و دشوار، چه از نظر داخلی و چه از منظر بین‌المللی، خلق‌های میهن و حزب‌ها و سازمان‌های مترقی آن‌ها به مبارزه با جمهوری اسلامی ایران ادامه می‌دهند. از این روی، ارائهٔ‌ سیاست و راهکارهایی که تأمین‌کنندهٔ منافع و مصالح همهٔ خلق‌های ایران باشد از اهمیتی اساسی برخوردار است. سیاست‌های ارتجاعی و ضدّمردمی حکومت اسلامی بر ضد ملت ایران، شامل خلق‌های ساکن میهن، و سرکوب خشن خواست‌های برحق آن‌ها، می‌تواند زمینه‌ساز شدت‌یافتن درگیری‌های قومی در خدمت پیشبُرد سیاست‌های ضدّمردمی رژیم باشد.
امروزه خلق‌های آذری و کُرد، مانند دیگر خلق‌های ساکن ایران، در جای‌جای میهن متحمل خشن‌ترین سیاست‌های سرکوبگرانه، تحقیر ملّی، و محروم‌بودن از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی‌اند. باید هوشیار بود و هرگونه دسیسه را خنثا کرد. باید ضمن دفاع پی‌گیر از استقرار جمهوری ملّی و دموکراتیک و تأمین کامل حقوق ملّی، فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی خلق‌های ساکن ایران، متوجه بود که تأمین منافع کوتاه و بلندمدت خلق‌های ایران نه با گسست از میهن واحد، بلکه در چارچوب ایرانی آزاد، مستقل، و دموکراتیک امکان‌پذیر است. تردیدی نیست که مردم ایران در مبارزه‌ای سراسری دیر یا زود این حکومت فاسد را نیز مانند حکومت ستم‌شاهی از اریکۀ قدرت به زیر خواهند کشید و طومار این حکومت ضدّملّی را در هم خواهند پیچید. آن زمان چندان دیر نخواهد بود.

انوشیروان جودت