شادباش نوروزی هیأت سیاسی فرقهٔ دموکرات آذربایجان

سالی که گذشت‌ سال ادامه‌یافتن مبارزهٔ قهرمانانهٔ خلق‌های زیر ستم با رژیم ضدّمردمی حاکم بر کشور بود. مبارزهٔ خلق‌های ساکن ایران، که بخشی جدایی‌ناپذیر از جنبش رهایی‌بخش سراسری در دوره‌های متفاوت تاریخ معاصر ایران است، نقشی تعیین‌کننده در کامیابی‌های جنبش مردمی داشته است….
شادباش نوروزی هیأت سیاسی فرقهٔ دموکرات آذربایجان
نوروزتان فرخنده و پیکارتان بر ضد استبداد پیروز باد!

هیأت سیاسی فرقهٔ دموکرات آذربایجان فرارسیدن نوروز و آغاز سال ۱۴۰۴ را به همهٔ خلق‌های ساکن میهن عزیزمان ایران و به همهٔ نیروهای ملّی و آزادی‌خواه سرزمین‌مان تبریک می‌گوید و امیدوار است که سال نو سال چیرگی بر دشواری‌های طاقت‌فرسای اقتصادی-اجتماعی و سال پیروزی جنبش مردمی در رویارویی با رژیم ظالم و تاریک‌اندیش حاکم باشد.
نوروز جشنی باستانی است. جشن زایش دوبارهٔ طبیعت و پیروزی نو بر کهنه و نماد هویت فرهنگی ملّی ماست. به‌رغم سال‌ها تلاش و تمهیدات رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران، این خجسته‌سنت کهن همچنان در آذربایجان و سراسر ایران جشن گرفته می‌شود. این جشن‌گرفتن خود نمادی از نیرومندی مبارزهٔ مدنی توده‌ها در برابر رژیمی استبدادی است که تلاش می‌کند اندیشه‌های پوسیده و قرون‌وسطایی‌اش را در همهٔ عرصه‌های زندگی به مردم ستم‌دیده تحمیل کند.
ایران در سال ۱۴۰۳ سالی پُرتنش و به‌شدت بحرانی را پشت ‌سر گذاشت. مبارزهٔ گستردهٔ کارگران و زحمتکشان، بازنشستگان، فرهنگیان، زنان، جوانان و دانشجویان، حقوق‌دانان، و خانواده‌های دادخواه، با وجود فشارهای پی‌درپی، سرکوب‌های مداوم، و تهدیدهای مکرر ولی فقیه، ادامه یافت. این مبارزات نشان داد که برخلاف تصور رهبری جمهوری اسلامی، جنبش مردمی‌ برای پایان‌دادن به حکومت دیکتاتوری و ضدّ مردمی جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد.
اعتصاب کارگران نفت و گاز شامل بیش از هشت هزار کارگر در ۶۱ شرکت نفتی، از نمونه‌های درخشان این مبارزه بود. پیکار کارگران برای رفع تبعیض‌ها و دست‌یافتن به مزد مناسب و عادلانه که دست‌کم برآورندهٔ نیازهای اساسی خانواده‌ها باشد، هم‌چنان ادامه دارد. پایان‌دادن به سرکوب، اخراج، و ممنوع‌الورود کردن کارگران به محل کار، حذف پیمانکاران و واسطه‌ها، افزایش مزد و بهبود وضع خوابگاه‌ها و غذاخوری‌ها، از جمله خواست‌های کارگران اعتصابی است. اعتصاب‌ها و خواست‌های کارگران پیمان‌کاری صنعت نفت نمونه‌ای است از آن‌چه میلیون‌ها کارگر و زحمتکش دیگر در میهنمان اعلام می‌کنند.
ادامه‌یافتن مبارزهٔ کارگران و زحمتکشان در شهرها و مراکز صنعتی از معضل‌ها و چالش‌های جدّی در برابر رژیم و نیروهای سرکوبگرِ آن است. برخلاف همۀ تهدیدها و بازداشت‌های بی‌وقفهٔ فعالان کارگری، این مبارزه هم‌چنان ادامه دارد. روزی نیست که کارگران و زحمتکشان در شهرهای کشور، تجمع، اعتصاب و راه‌پیمایی اعتراضی برپا نکنند. از جمله در شهرهای آذربایجان شاهد تجمع‌های اعتراضی ‌کارگران و بازنشستگان در اعتراض به وضع نامناسب معیشت، افزایش‌نیافتن مزدها متناسب با تورّم و عملی‌نشدن همسان‌سازی حقوق‌ها بوده‌ایم.
سالی که گذشت‌ سال ادامه‌یافتن مبارزهٔ قهرمانانهٔ زنان، هم‌گام با خیزش “زن، زندگی، آزادی”، در مقابله با سیاست‌های رژیم ولایت فقیه بود. سیاست‌های ضدانسانی “حجاب اجباری” و تفکیک جنسیتی و محرومیت زنان از بسیاری از حقوق اولیه و انسانی، از جمله اهداف پیکار زنان ایران بوده‌اند. مبارزهٔ زنان زندانی سیاسی و نقش تحسین‌برانگیزشان در “کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام” که از بهمن ۱۴۰۲ با اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در سه‌شنبه‌های هر هفته آغاز شد و تا امروز ادامه دارد، ستودنی است.
سالی که گذشت، سال مبارزهٔ پی‌گیر خانواده‌های جان‌باختگان “خاوران” و خانوده‌های “دادخواه” کشور بود. بسیاری‌ از مادران داغ‌دار به‌جرم دادخواه‌ بودن، با حبس و پرونده‌های امنیتی روبه‌رو شدند. درهای گل‌زار خاوران، جای‌گاه مزارهای جمعی فرزندان وطن و نماد “فاجعهٔ ملیِ” تابستان ۶۷، مانند نوروزهای گذشته بر روی خانواده‌های جان‌باختگان بسته شده است. نیروهای امنیتی این محل را محاصره کرده‌اند و از ورود خانوده‌ها به آن جلوگیری می‌کنند. اما مادران و خانواده‌های جان‌باختگان، مقاوم و پی‌گیر، با وجود اذیت و آزارهای مأموران امنیتی، هر جمعه پشت درهای بستهٔ خاوران حاضر می‌شوند و بر حقِ حضور بر مزارِ عزیزانشان پافشاری می‌کنند. خاوران نمادی از گورستان‌های بی‌شمارِ دیگری است که جان‌سوختگان تابستان ۶۷ بدون نام و نشان در آن آرام گرفته‌اند. هرگز از یادها نخواهد رفت که حکومت اسلامی در جای‌جای کشور، گورستان‌های بی‌شماری از این دست، با زخم‌های کهنه، بر سینهٔ خاک رویانده است. مسؤولیت قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ پیش از همه بر دوش شخص ولی فقیه و بر عهدهٔ هر آن کسی است که پاسدار این نظام و خواستار تداوم آن است.
آن‌چه امروزه در زندان‌های حکومت اسلامی می‌گذرد نیز ادامه و امتداد همان جنایت‌ها و کشتارهای دهۀ خونین شصت و به‌ویژه کشتار جمعی تابستان ۶۷‌ است. آمران و عاملان آن جنایتِ بزرگ هنوز در قدرت‌ هستند و برای حفظ سلطهٔ خود و چپاولِ ثروت‌های ملّی، در تکرار ارتکاب جنایت‌هایی چنین شرم‌آور و ضدّانسانی هیچ تردیدی ندارند.
برخلاف ادعای سران رژیم، “نظام” کنونیِ حاکم بر ایران نظام سیاسی و اقتصادی نوینی نیست. بلکه تداوم نظام سرمایه‌داری‌ پیش از خود، اما با روبنایی واپس‌گرا است. این رژیم نیز هم‌چون رژیم ستم‌شاهی، روند پیشرفت و ترقی میهن را سدّ کرده است. دستاورد جمهوری اسلامی در چهل و شش سال گذشته پدید آمدن فقر بی‌سابقه‌ای است که ده‌ها میلیون انسان را به کام خود کشیده است. ظلم و تعدی از سویِ ساختارهای حاکم و به‌خصوص دستگاه‌های امنیتی رژیم، از جمله و به‌ویژه سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، اِعمال می‌شود که بخش عمده‌ای از اقتصاد کشور را در اختیار گرفته‌اند و با فسادی بی‌سابقه ثروت‌های ملّی را غارت می‌کنند. سرکوب و کشتارهای حکومت جمهوری اسلامی در دهه‌های اخیر بدان حد بوده است که رژیم ولایت فقیه را به یکی از جنایت‌کارترین حکومت‌های منطقه و جهان تبدیل کرده است. سران این رژیم، از علی خامنه‌ای گرفته تا رئیس‌جمهورهای برگمارده‌اش، باید روزی به‌جرم جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.
سالی که گذشت‌ سال ادامه‌یافتن مبارزهٔ قهرمانانهٔ خلق‌های زیر ستم با رژیم ضدّمردمی حاکم بر کشور بود. مبارزهٔ خلق‌های ساکن ایران، که بخشی جدایی‌ناپذیر از جنبش رهایی‌بخش سراسری در دوره‌های متفاوت تاریخ معاصر ایران است، نقشی تعیین‌کننده در کامیابی‌های جنبش مردمی داشته است.
به باور ما، مبارزهٔ خلق‌های ایران و حزب‌ها و سازمان‌های مترقی با رژیم ولایت فقیه در اوضاع بسیار حساس و دشوار کنونی، چه در داخل کشور و چه در صحنهٔ بین‌المللی، همچنان با قدرت در جریان است. از این روی، ارائهٔ سیاست و راهکارهایی که تأمین‌کنندۀ منافع و مصالح همۀ خلق‌های ایران باشد از اهمیتی اساسی برخوردار است. رویدادهای منطقهٔ غرب آسیا نشان داده است که امپریالیسم جهانی از راه تفرقه‌افکنی و ایجاد تشتّت و درگیری‌های قومی می‌کوشد منافع کوتاه و درازمدت‌اش را تأمین کند. به نظر ما، سیاست‌های ارتجاعی و ضدّمردمی رژیم ولایت فقیه بر ضد خلق‌های ایران و سرکوب خشن خواست‌های برحق آن‌ها، زمینه‌ساز شدت‌یافتن درگیری‌های قومی و یاری‌دهندهٔ سیاست‌های امپریالیسم در منطقه و در کنار مرزهای ایران است. البته نباید فراموش کرد که مخالفت نیروهای ارتجاعی سلطنت‌طلب با حقوق خلق‌ها زیر پوشش شعار کاذب “تمامیت ارضی” نیز به این اهداف رژیم کمک می‌کند.
امروزه خلق‌های آذری، کُرد، عرب، ترکمن، و بلوچ، در چهار گوشهٔ میهن ما، زیر خشن‌ترین سیاست‌های سرکوب‌گرانه و تحقیر ملّی به‌سر می‌برند و از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم‌ هستند. در روزهای اخیر، هم‌زمان با فرارسیدن نوروز، جشن باستانی و نماد هویت فرهنگی ملّی ما، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران با استقرار گسترده در محل و استفاده از سلاح‌های نیمه‌سنگین تلاش کرده‌اند تا مانع برگزاری مراسم نوروزی در شهرهای کُردستان شوند. براساس گزارش سازمان حقوق بشری “هه‌نگاو”، نیروهای مسلح نهادهای گوناگون رژیم، از جمله سپاه پاسداران و یگان ویژه، روز جمعه ۲۴ اسفند در چند نقطه از کُردستان مستقر شدند و با اِعمال محدودیت‌های شدید تلاش کردند که از برگزاری مراسم نوروزی جلوگیری کنند.
هیأت سیاسی فرقۀ دمکرات آذربایجان بار دیگر فرا رسیدن بهار باشکوه و نوروز باستانی را به همۀ خلق‌های ایران شادباش می‌گوید و آرزو می‌کند که سال آینده سال اتحاد و پیروزی برای مردم میهن‌مان ایران باشد.

با امید به پیروزی‌های بزرگ برای جنبش مردمی!

با امید به اوج گیری مداوم مبارزهٔ دلیرانهٔ کارگران، زحمتکشان، بازنشستگان، پرستاران، فرهنگیان، دانشجویان، زنان و خلق‌های زیر ستم میهن و برگزاری جشن پیروزی!

با امید به باز شدن روزنه‌های واقعی برای اتحاد عمل همهٔ نیروهای سیاسی مترقی و آزادی‌خواه کشور برای طردِ رژیم ولایت فقیه و تشکیل جمهوری ملی و دمکراتیک در ایرانی آباد و آزاد!

هیأت سیاسی فرقهٔ دموکرات آذربایجان
۲۸ اسفندماه ۱۴۰۳