اقتصاد فروپاشیده و وضعیت فلاکت‌‌بار جامعه

شب گذشته به مناسبتی گذارم به خیابان میرداماد در تهران افتاد. از تقاطع شریعتی به سمت میدان مادر، با تأمل به تماشای فروشگاه‌ها و مجتمع‌های تجاری مشغول شدم. این در حالی بود که ساعت حدود ۶ بعد از ظهر و در نیمه اسفندماه، که در اصطلاح ما ایرانی‌ها به ایام شب عید معروف است. با مناظری اسف‌بار مواجه شدم. عموم فروشگاه‌ها خالی از مشتری و عمده فروشندگان با تلفن همراه خود سرگرم بودند! …

به گزارش بهار نیوز، محمدجواد مظفر، مدیرکل مطبوعات و رسانه‌های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد، که از سوی محمد خاتمی به این سمت تعیین شده بود، در این باره می گوید: “دریغ از پنج نفر مراجعه کننده به فروشگاه‌ها. حدود ۵ یا ۶ مجتمع تجاری را از ابتدا تا انتها رفتم و شاهد ده‌ها فروشگاه تعطیل شده بودم. در کنار آن‌ها که در آرزوی آمدن مشتری به درهای ورودی فروشگاه‌شان چشم دوخته بودند.”

این درحالی است که در تمامی شهر شاهد پیاده‌روهای اشغال‌شده توسط دستفروشان و متکدیان فراوان در ورودی‌های قطار شهری هستیم. به گونه‌ای که در بسیاری از پیاده‌روها مردم می‌بایست از میان دستفروشان راهی برای عبور پیدا کنند. بارها شاهد جدال دستفروشان با یکدیگر بر سر جا بوده‌ام که عمدتاً مدعی یکدیگرند که: «اینجا از آن من است»! و معمولاً در این درگیری‌ها زور و قدرت بدنی یکی از دو طرف تعیین کننده است. و این زنان و دختران دستفروش هستند که بازندگان اصلی این کشاکش‌هایند. از سویی دیگر از صبح تا شب تمامی خیابان‌ها و بزرگراه‌ها در تسخیر موتور سوارانی است که به «پیک موتوری» مشهورند و مشغول جابجایی غذا و مایحتاج مردم در نقاط مختلف شهر هستند.
این موتور سواران تابع هیچ قانون و مقررات رانندگی نیستند و پلیس هم تنها نظاره‌گر این وضعیت بسیار نابسامان و خطرناک است. چرا که به نظر می‌رسد در حالی‌که مطابق آمار پلیس راهور در تهران چهار میلیون و سیصد هزار موتورسیکلت در حال تردد اند، امکان ساماندهی آن‌ها نیست و از صبح تا نیمه شب رانندگان اتومبیل و موتورسواران به واقع در یک هماوردی مرگ و زندگی به سر می‌برند. از سویی دیگر ده‌ها هزار ماشین با نمره شهرستان در تهران در حال مسافرکشی، عمدتاً تحت امر دو شرکت حمل و نقل مشهور شهری هستند.
بسیاری از رانندگان شهرستانی به ناگزیر در سرما و گرما شب‌ها در ماشین می‌خوابند و ترافیک تهران به کلاف سردرگمی بدل شده که در بسیاری ساعات فاصله‌های ده تا پانزده دقیقه‌ای معمول را می‌بایست در یک یا دو ساعت طی کنید. این نیست مگر نماد واقعی یک اقتصاد ورشکسته و فروپاشیده که با گسترش فقر عمومی از سویی شاهد کسادی بازار و از سوی دیگرشاهد حضور میلیون‌ها نیروی جوان در کارهای غیر مولد هستیم. نیروهایی که اگر چرخ اقتصاد به قاعده می‌چرخید، می‌بایست در کارخانجات و صنایع و بخش کشاورزی و باغداری و امور مربوط به جهانگردان خارجی باشند (به زودی مطلبی درباره محروم کردن کشور از بهره‌مندی درآمدهای مربوط به جهانگردی و از دست دادن هزاران شغل وابسته خواهم نوشت). اما افسوس و صد افسوس که حاکمیت سال‌هاست به راه خطا رفته و با موقعیتی که برای خود در نظام بین‌المللی و منطقه‌ای تعریف کرده، راه توسعه و پیشرفت را به روی مردم مظلوم ایران‌زمین بسته است. آری،
شب‌های هجر را گذراندیم و مانده‌ایم
مارا به سخت جانی خود این گمان نبود