دیپ سیک چیزی فراتر از یک مدل هوش مصنوعی است. این شرکت در حال به چالش کشیدن سرمایهداری آمریکا و فلسفهی اقتصادی راستگرایان آمریکایی است. چه این حرکت توسط دولت چین برنامهریزی شده باشد، چه نباشد، دیپ سیک در حال تغییر معادلات بازار جهانی هوش مصنوعی است. این تحول میتواند از شکلگیری انحصار جهانی در هوش مصنوعی، مانند آنچه در حوزهی موتورهای جستوجو، شبکههای اجتماعی و سیستمعاملها رخ داد، جلوگیری کند…
گزارش از ریچارد مورفی[1]
برگردان: آوای سپیده
در حال حاضر، کل اقتصاد آمریکا به فناوریهای بزرگ[2] گره خورده است. بدون فناوریهای بزرگ، رشد اقتصادی آمریکا بسیار ناچیز خواهد بود و رشد بازارهای سهام آمریکا نیز به میزان زیادی کاهش مییابد. در واقع، رشد اقتصادی و صعود بازارهای سهام در آمریکا به میزان زیادی به ارزش و تبلیغات پیرامون هوش مصنوعی وابسته است.
با این حال، اکنون شاهد ظهور یک بازیگر جدید به نام شرکت چینی دیپ سیک[3] در این بازار هستیم که با بودجهای اندک، مدلی از هوش مصنوعی را توسعه داده که ظاهراً از چت جی پی تی پیشرفتهترین مدل هوش مصنوعی در دسترس جهان، عملکرد بهتری دارد. دیپ سیک میتواند به همان اندازه که چت جی پی تی نسخهی هوش مصنوعی مایکروسافت و سایر مدلهای موجود در اینترنت پاسخگو هستند، به سوالات پاسخ دهد.
اما نکتهی مهمتر این است که دیپ سیک این موفقیت را با استفاده از فناوری کاملاً متفاوتی به دست آورده است. این شرکت از تراشههای پیشرفتهی شرکت آمریکایی ان ویدیا[4] استفاده نکرده است، بلکه با مصرف انرژی بسیار کمتر، به همان سطح از عملکرد رسیده است. این بدان معناست که دیپ سیک یک مدل زبانی بزرگ (ال ال ام) را با هزینهی بسیار پایینتر از شرکتهای آمریکایی، مانند اوپن اِآی[5]، توسعه داده است.
این دستاورد یک تحول عمیق در اقتصاد آمریکا ایجاد میکند، زیرا سه ستون اصلی سرمایهداری آمریکایی را به چالش میکشد:
۱. سرمایهداری آمریکا بر اساس انحصار و جلوگیری از رقابت بنا شده است
مدل اقتصادی آمریکا به گونهای طراحی شده که هر اختراعی تا حد ممکن در برابر رقابت محافظت شود، بهطوریکه ثروت حاصل از این اختراعات در دستان تعداد معدودی از افراد متمرکز شود.
این سیستم گروهی از فوقثروتمندان فناوری[6] را به وجود آورده که مالک شرکتهای فناوری بزرگی مانند مایکروسافت، گوگل و اوپن اِآی هستند. آنها فقط به تعداد محدودی از سرمایهگذاران اجازهی مشارکت میدهند، در نتیجه، ثروت بهشدت در دست تعداد کمی از افراد متمرکز میشود.
۲. سرمایهداری آمریکا بهشدت ضد رقابتی است
در بسیاری از شرکتهای آمریکایی، مهمترین فرد نه یک مهندس، نه یک فروشنده و نه یک مخترع است، بلکه یک وکیل مالکیت فکری است.
این وکلا با ثبت اختراعات، پتنتها و قوانین کپیرایت، موانع قانونی متعددی ایجاد میکنند تا رقبا نتوانند از مدل کسبوکار این شرکتها تقلید کنند. این امر باعث میشود که شرکتهای بزرگ فناوری بدون رقابت واقعی، هزینههای گزافی از مصرفکنندگان دریافت کنند. در واقع، مدل کسبوکار آنها نه بر اساس نوآوری، بلکه بر اساس انحصارگرایی بنا شده است.
۳. سرمایهداری آمریکا ناکارآمد است
وقتی یک شرکت میتواند از رقابت دوری کند و درآمدهای کلان کسب کند، هیچ انگیزهای برای کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری ندارد.
به همین دلیل است که شرکتهای بزرگ فناوری آمریکا هزینههای هنگفتی دارند، تعداد زیادی نیروی انسانی استخدام میکنند، و حتی اگر بسیاری از این کارکنان ضروری نباشند، باز هم سود کلانی به دست میآورند. در نتیجه، این شرکتها برخلاف اصول سرمایهداری رقابتی، ناکارآمد باقی میمانند.
دیپ سیک این الگوها را تغییر داده است
دیپ سیک نهتنها با هزینهی اندک توسعه یافته، بلکه از یک استراتژی کاملاً متفاوت استفاده کرده است. به جای اینکه مانند شرکتهای آمریکایی مانع قانونی بر سر راه رقبا قرار دهد، مدل خود را متنباز[7] کرده است. این یعنی هر کسی میتواند به کدهای آن دسترسی داشته باشد و از آن استفاده کند.
با این حال، دیپ سیک همچنان برای دسترسی به مدلهای زبانی بزرگتر و پاسخهای پیچیدهتر هزینه دریافت خواهد کرد، اما این هزینه بسیار کمتر از هزینهای است که شرکتهای آمریکایی مطالبه میکنند. از آنجایی که دیپ سیک مصرف انرژی بسیار کمتری دارد و به فناوریهای گرانقیمت نیازمند نیست، میتواند با هزینهای کمتر خدماتی مشابه یا بهتر از اوپن اِآی ارائه دهد.
این موضوع کل استراتژی سرمایهگذاری در هوش مصنوعی را که تاکنون در آمریکا دنبال میشد، به چالش میکشد.
در ماههای منتهی به انتخابات آمریکا، بسیاری از سرمایهگذاران معتقد بودند که سرمایهگذاری صدها میلیارد دلاری در هوش مصنوعی باعث رشد اقتصادی خواهد شد و به نفع ترامپ تمام خواهد شد. اما حالا با ورود دیپ سیک این محاسبات ممکن است تغییر کند.
آیا این یک حرکت حسابشده از سوی دولت چین است؟
ممکن است چین عمداً معرفی دیپ سیک را در این برههی حساس زمانی انجام داده باشد تا تاثیر اقتصادی آن، بهویژه در آستانهی جنگ تجاری و تعرفهای احتمالی بین آمریکا و چین، حداکثر باشد. من این احتمال را نادیده نمیگیرم و فکر میکنم باید آن را در نظر داشت. اما حتی اگر این یک اقدام استراتژیک از سوی دولت چین نبوده باشد، تأثیر آن واقعی است.
نتیجهگیری
دیپ سیک چیزی فراتر از یک مدل هوش مصنوعی است. این شرکت در حال به چالش کشیدن سرمایهداری آمریکا و فلسفهی اقتصادی راستگرایان آمریکایی است. چه این حرکت توسط دولت چین برنامهریزی شده باشد، چه نباشد، دیپ سیک در حال تغییر معادلات بازار جهانی هوش مصنوعی است. این تحول میتواند از شکلگیری انحصار جهانی در هوش مصنوعی، مانند آنچه در حوزهی موتورهای جستوجو، شبکههای اجتماعی و سیستمعاملها رخ داد، جلوگیری کند.
آیا این اتفاق یک تحول گذرا است یا یک تغییر دائمی در اقتصاد جهانی ایجاد خواهد کرد؟ هیچکس نمیتواند با قطعیت پاسخ دهد. شاید این فقط یک طوفان در یک فنجان چای باشد. اما اگر این تحول واقعی باشد، نهتنها آیندهی اقتصاد آمریکا را دگرگون خواهد کرد، بلکه میتواند چشمانداز ژئوپلیتیکی جهان را نیز تغییر دهد.
[1] DeepSeek is not just shaking up AI – it’s also shaking up US capitalism. By: Richard J Murphy [2] Big Tech [3] DeepSeek [4] NVIDIA [5] OpenAI [6] Tech Bros [7] Open Source