فرهنگ مقاومت مدنی برای تمام فصول است چرا که با زندگی پیوند خورده. مقاومت مدنی، صرفا مسأله پیش از تغییر نظام سیاسی نیست، هنگام تغییر یک نظام و پس از آن نیز، در مقام یک ضرورت مطرح میشود….
علت اینکه مقاومت مدنی همه زمانی همه مکانی است، برای این است که میل به سلطه و استبداد در نوع بشر هست و پادزهر آن، شکل گیری زیست جمعی بر اساس ارزش های انسانی است. از این منظر، مقاومت مدنی متناسب با شرایط، شکلهای متفاوتی میگیرد اما ضرورت وجودی اش همیشگی است.
هر حرکت سیاسی بدون مقاومت مدنی عقیم خواهد شد. خالی شدن عرصه از فرهنگ مقاومت مدنی به معنای تداوم، بازتولید و بازگشت استبداد است.
مقاومت مدنی شکلهای سلبی و ایجابی دارد، هم میسازد و هم نفی میکند. نفی استبداد، خودمحوری و ظلم میکند و بر همبستگی و “با هم بودن” در عین به رسمیت شناختن تکثر تاکید میکند.
پس همه آنها که در نفی استبداد اعتراض میکنند و نظم ظالمانه مستبد را به چالش میکشند، در خط مقاومت مدنی هستند و همه آنها که برای توانمند کردن جامعه نهاد میسازند و در توسعه آموزش و مبارزه با فقر فعال هستند، در خط مقاومت مدنی هستند.
مقاومت مدنی شکلهای متفاوتی دارد: از اعتراض خیابانی و غیرخیابانی تا حضور فعالانه در زیست جمعی برای توسعه آموزش و بسط آگاهی، تا کارآفرینی و توانمندسازی به حاشیه رانده شدگان. اما هدف مشترک است: شکست دیکتاتوری به مثابه نظم ظالمانه و توسعه فرهنگ شهروندی برای اینکه همه ایرانیان در مدیریت کشور سهمیم شوند. اعتراض به خودکامگی و بسط توانمندسازی شهروندان، تیرهایی هستند بر چشم دیکتاتوری.
پارند