فرقه دمکرات آذربایجان با توجه به تجربه غنی مبارزات خود و مطالعه تاریخ مبارزات دیگر کشورها اعتقاد راسخ دارد که مبارزه برای تامین حقوق ملی و حق تعیین سرنوشت فقط در پیوند با مبارزه زحمتکشان برای تحقق عدالت اجتماعی در مقیاس سراسری و منطقهای میتواند موفقیت آمیز باشد و از راستای واقعی خود منحرف نشود.
هممیهنان گرامی
هفتاد و نه سال پیش در روز ۲۱ آذر سال ۱۳۲۴ حکومت ملی و خودمختار آذربایجان به اراده خلق آذربایجان و با سازماندهی فرقه دمکرات آذربایجان و رهبری زنده یاد سید جعفر پیشه وری تشکیل شد. فرقه دمکرات و حکومت خودمختار آذربایجان بر خلاف دروغها و یاوهگوییهای ارتجاع سلطنتی و مزدبگیران و عناصر ناآگاه، با تاکید بر تمامیت ارضی ایران، با مراجعه به اصول انجمنهای ایالتی و ولایتی در متمم قانون اساسی انقلاب مشروطه، خواستار اداره امور داخلی خود در چارچوب ایران بود و در این راستا فعالیت خود را آغاز کرد.
برقراری عدالت اجتماعی برای کارگران و دهقانان و همه زحمتکشان ساکن آذربایجان، به ویژه حمایت از کشاورزان که از ظلم و جور و جنایتهای خانها و فئودالهای تحت حمایت ژاندارمری و حکومت دیکتاتوری رضاشاه زندگی بسیار اسفناکی داشتند، بخش اساسی فعالیت دولت برآمده از جنبش ۲۱ آذربود. اصلاحات ارضی بشکل تقسیم اراضی خالصه و اراضی فئودالهای فراری که با حکومت ملیِ حامیِ دهقانان روابط دشمنانه داشتند برای اولین بار در ایران توسط حکومت ملی اجرا شد. برقراری برابری حقوقی میان زنان و مردان، تأمین حق رأی برای زنان در انتخابات، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، برای اولین بار در ایران توسط حکومت خودمختار آذربایجان انجام شد. همه این اقدامات در کنار تاسیس شیرخوارگاهها و مهدکودکها برای مادران و زنان کارگر، نشان دهنده تامین بخشی از حقوق زنان است که در زمان استقرار حکومتی خلقی امکان تحقق یافت. آموزش به زبان مادری آذربایجانی، بویژه در مدارس ابتدایی، در کنار زبان سراسری فارسی و تاسیس کلاسهای اکابر برای سوادآموزی به بزرگسالان، چاپ کتابهای درسی به زبان مادری و تاسیس دانشگاه تبریز از آرزوهای خلق آذربایجان بود که توسط حکومت ملی آذربایجان برآورده شد. تاسیس رادیو تبریز و کنسرواتوار موسیقی، تعمیر و احداث راههای جدید و آسفالت خیابانهای تبریز، تاسیس درمانگاهها و دهها و صدها عملیات عمرانی و فرهنگی بزرگ و کوچک در جهت منافع و آسایش شهروندان به اجرا گذاشته شد.
فرقه دمکرات آذربایجان، همانطور که در بیانیه تاسیس خود در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ تصریح کرده است، با عملکرد خود در نظر داشت با تأمین خواستهای برحق ساکنین آذربایجان به شیوه صحیح و در چارچوب تمامیت ارضی و مطابق با اصول قانون مشروطیت، چنان الگوی مناسبی ارائه کند که دیگر خلقهای محروم نیز بپا خیزند و متحدانه نقطه پایانی بر ظلم و استبداد دولت مرکزی و طبقات ستمگر و استثمارگر بگذارند.
به عنوان شاهدی بر خدمات مثبت و خیرهکننده حکومت ملی آذربایجان به اهالی کافیست به روزنامه جبهه، ارگان حزب ایران که در تهران منتشر میشد و منسوب به بورژوازی ملی ایران بود، مراجعه شود. این روزنامه در سرمقاله هشتم مهر ماه ۱۳۲۵، شماره ۲۵۸، نوشت: «… نهضت آذربایجان آزادیخواه، اصلاح طلب و مترقی است. در آذربایجان املاک را تقسیم میکند، عوارض را حذف مینماید. تمام عملیات در جهت ترقی دادن سطح زندگی دهقانان انجام میگیرد ودر آذربایجان در عرض یک سال، ۵۰۰ مدرسه میسازند. بیمارستانهای متعدد ساختند، دانشگاه تشکیل میدهند، کودکستان و تیمارگاه آماده میکنند، یعنی در بالا بردن سطح دانش اهالی کوشش فراوان مرعی میدارند، با تمام قوا راهها را تعمیر کرده خیابانها را اسفالت میکنند، از ناامنی جلوگیری کرده در مقابل فساد به سختی مبارزه مینمایند. رهبران نهضت آذربایجان از آزادیخواهان مبارز قدیمی هستند که اغلب اهل فضل و دانشند…».
دولت مرکزی و حامیان امپریالیستی آن از موفقیت های حکومت ملی به وحشت افتاده بودند. ابتدا با حیلهگری دولت قوامالسلطنه وارد مذاکره با حکومت ملی شد. پس از گفتگوهای طولانی در تهران و تبریز موافقتنامهها و قراردادهای رسمی میان طرفین به امضاء رسید و طبق درخواست خلق آذربایجان با افزایش تعداد نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای ملی نیز موافقت شد. آنگاه در نیمههای آذرماه ۱۳۲۵، به بهانه تامین امنیت انتخابات، قرار شد واحدها ارتش شاهنشاهی که پس از تاسیس حکومت ملی از آذربایجان به مرکز گریخته بودند، به آذربایجان اعزام شوند.
ارتش شاهنشاهی با حمایت دولتهای بریتانیا و ایالات متحده آمریکا و عوامل خانها، فئودال ها و مزدوران مسلح آنان در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ در عملیات وحشیانهای که نام آنرا «نجات آذربایجان» نامیدند، مرتکب کشتار وحشیانه اهالی آذربایجان شدند و نهرهائی از خون جاری کردند. مشابه چنان کشتار بیرحمانهای را اکنون میتوان در نوار غزه و کشار بیرحمانه خلق بیپناه فلسطین طی یکسال اخیر توسط دولت نژادپرست اسرائیل مشاهده کرد.
در عملیات خونین «نجات آذربایجان»، دهها هزار نفر از اهالی آذربایجان کشته و زخمی شدند، دهها هزار نفر از کشور گریختند، دهها هزار نفر به تبعیدگاهها فرستاده شدند و صدها هزار آذربایجانی در جستجوی امنیت و سرپناه و نان و اشتغال طی سالهای زیاد در سراسر ایران آواره شدند. بسیاری از آنها هیچگاه برای زندگی به آذربایجان بازنگشتند.
خواهران و برادران آذربایجانی
حدود چهل و شش سال از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی ۲۲ بهمن میگذرد. رژیم دیکتاتوری سلطنتی و ضد خلقی و قاتل خلق آذربایجان توسط مردم زجرکشیده میهنمان به ذبالهدانی تاریخ پرتاب شد. ولی رهبری حکومت برآمده از انقلاب، خیلی زود از اهداف انقلاب دور شد و نهایتا مقابل اکثریت مردم قرار گرفت.
۴۶ سال پس از سرنگونی رژیم مستبد سلطنتی، یک رژیم دیکتاتوری تمام عیار دیگر با خیانت به انقلاب بهمن ۵۷ ، با پوشش مذهبی ولایت فقیه بر کشورمان حکومت میکند که در خدمت کلان سرمایهداران و غارتگران اموال عمومی و خصوصی است. اختلاس و فساد در میان وابستگان کشوری و لشگری دولت فاسد جمهوری اسلامی به ابعاد بیسابقهای افزایش یافته است. میهنمان غرق در بحرانهای چند وجهی اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و کمبود آب و هوای سالم است. تورم و گرانی و بیکاری، زندگی کارگران و زحمتکشان و حتی زندگی اکثریت طبقه متوسط را دچار دشواریهای طاقتفرسا کرده است. حقوق خلقها و اقلیتهای مذهبی پایمال میشود. کولبری در کوهستانهای صعب العبور کردستان و سوختبری در صحراهای خشک بلوچستان به شیوهای رایج برای یافتن هزینه زندگی زحمتکشان تبدیل شده است.
تحریم بیسابقه نمایشهای انتخاباتی رژیم ولایت فقیه برای انتصاب نمایندگان مجلس و رئیس جمهور طی دو سال گذشته، نشان داد که پایگاه اجتماعی رژیم بشدت محدود شده است و حکومت ولایت فقیه در بحران شدیدی بسر میبرد. ولی حفظ این حکومت ، بنا به گفته خمینی، از نماز و روزه هم واجبتر است. این حکومت ارتجاعی بخاطر ادامه حیات خود از هیچ اقدام درندهخویانهای در مقابل اعتراضات مسالمت آمیز مردم رویگردان نیست – نظیر سرکوب خونین اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸ و نیز کشتار دختران و پسران و کودکان در خیزش اعتراضی زن-زندگی-آزادی. حکومت ولایت فقیه، حتی میتواند برای حفظ خود، ماجراجوئی در عرصه سیاست خارجی رژیم را تشدید کند.
اینها همه در شرایطی است که با پشتیبانی بیوقفه امپریالیسم آمریکا، سیاست نسلکشی رژیم نژادپرست افراطی اسرائیل علیه خلق بیپناه فلسطین بیش از یکسال است که جریان دارد، جنوب لبنان و بیروت بر اثر بمبارانهای اسرائیل به ویرانه تبدیل شده، حتی رهبری سیاسی حماس در تهران توسط اسرائیل ترور شده و در تازهترین اقدام پس از سقوط حکومت بشار اسد، توسط اسرائیل همه مراکز نظامی سوریه بمباران شده و بلندیهای جولان اشغال گردیده است. و نیز چندین بار حکومتهای ایران و اسرائیل با پرتاب موشک به اراضی یکدیگر تا آستانه کشیده شدن به جنگ ادامه دار پیش رفتهاند.
در چنین شرایطی، دخالتهای دولتهای امپریالیستی و همپیمانان منطقهای آنها، در جهت منافع خود و توسط امکانات رسانهای و عملیاتی وسیعی که در اختیار دارند، به شیوههای آشکار و نهان، توسط افراد آگاه و ناآگاه، در اختلافات داخلی میان حکومت دیکتاتوری ولایت فقیه و خلقهای تحت ستم افزایش مییابد.
فرقه دمکرات آذربایجان مخالف جنگ و جنگ افروزی است و خواهان اسقرار صلح و امنیت منطقهای و جهانی است.
فرقه دمکرات آذربایجان مجددا مخالفت قاطع خود با دخالتها و سوءاستفادههای بیگانگان در اختلافات داخلی میان حکومت و نیروهای سیاسی منسوب به خلقهای میهنمان را اعلام میکند.
فرقه دمکرات آذربایجان با توجه به تجربه غنی مبارزات خود و مطالعه تاریخ مبارزات دیگر کشورها اعتقاد راسخ دارد که مبارزه برای تامین حقوق ملی و حق تعیین سرنوشت فقط در پیوند با مبارزه زحمتکشان برای تحقق عدالت اجتماعی در مقیاس سراسری و منطقهای میتواند موفقیت آمیز باشد و از راستای واقعی خود منحرف نشود.
گرامی باد خاطره جان باختگان فرقه دمکرات آذربایجان و دیگر نیروهای سیاسی آزادیخوه و مترقی میهنمان
پیروز باد مبارزه متحد خلق های ساکن کشورمان برای رسیدن به استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی!
هیأت سیاسی فرقه دمکرات آذربایجان
۲۱ آذر سال ۱۴۰۳