جمهوری اعدام اسلامی آن چه را هرگز و هرگز نمی‌تواند اعدام کند آینده و آزادی است

فرقه دمکرات آذربایجان ضمن ابراز همدردی با خانواده‌های جان‌باختگان، جنایت‌های حکومت جمهوری اسلامی را به‌شدت محکوم می‌کند و در کنارِ همهٔ نیروهای ملی و آزادی‌خواه کشور، به اعتراض‌های سراسری ملی و بین‌المللی، در جهت متوقف کردن ماشین سرکوب و جنایت‌های رژیم ولایت فقیه می‌پیوند.

طی ده روز اول بهمن ماه، حکومت وحشی و خونریز ولایت فقیه بار دیگر عده‌ای از جوانان و مردان غیور میهنمان را اعدام کرد.

محمد قبادلو ۲۳ ساله، جوانی که در جریان اعتراض‌های جنبش «زن، زندگی، آزادی» دستگیر شده بود و فرهاد سلیمی روحانی‌ کُرد اهل سنت و زندانی عقیدتی در روز ۳ بهمن ماه، و نیز پژمان فاتحی، محسن مظلوم، محمد فرامرزی و وفا آذربار، چهار زندانی سیاسی کُرد، روز ۹ بهمن به دار آویخته شدند.

فرقه دمکرات آذربایجان ضمن ابراز همدردی با خانواده‌های جان‌باختگان، جنایت‌های حکومت جمهوری اسلامی را به‌شدت محکوم می‌کند و در کنارِ همهٔ نیروهای ملی و آزادی‌خواه کشور، به اعتراض‌های سراسری ملی و بین‌المللی، در جهت متوقف کردن ماشین سرکوب و جنایت‌های رژیم ولایت فقیه می‌پیوند.

در بزرگداشت جانباختگان جنبش ژینا و جنبش خلق کُرد، قسمت‌هائی از شعر شاعر نامدار و مبارز کُرد، زنده یاد «شیرکو بی‌کس» را که به یادِ اعدامیان و ترورشدگان رژیم جمهوری اسلامی سروده است، به یاد می‌آوریم:

…..

هر دوی آن ها در دوراهی مرگ و تاریکی به یکدیگر می رسند…

در حقیقت ما خود زندگی هستیم و جوانان مان آینده ای بی پایان اند…

خوب به من بگویید: از شرق تا به غرب، از بالا تا پایین این سرزمین ها،

از قدیم الایام تا به امروز…، طناب‌های دار چه چیزی را توانسته اند در ما بکشند…!؟

چه کاری توانسته اند با فریاد بلند مبارزه و آزادی مان بکنند…؟

طناب های دار توانسته اند «شاهو» را بترسانند…؟

توانسته اند دریاچه‌ی «وان» و «ارومیه» را خاموش کنند…؟

توانسته اند « پیرِ مگرون» را به زانو درآورند…؟

آن چه تا به امروز طناب دار توانسته انجام دهد،

نتایج معکوس خواسته های عاملان آن بوده است :

کاروان مان طولانی تر …و

صدایمان زلال تر و نیروها و ازدحام‌مان بزرگ تر شده است…!

طناب های دار ترسید ه اند… از کُرد ترسیده اند…

طناب های دار بازنده های همیشگی اند و ما هنوز هستیم…!

جمهوری اعدام اسلامی ایران

پیر ِ پیر شده است… و

اما نیرو و جان ما هنوز گرم و آماده است

جمهوری اعدام اسلامی ایران

در سراشیبی خواری است… و

اما، ما تازه داریم از قله های بلند،

دست به سوی آفتاب دراز می کنیم و به مهمانی زمین اش می آوریم…

بفرمایید سنندج را اعدام کنید؟!

سر مهاباد را ببرید…

بفرمایید نگذارید کودکان ما به دنیا بیایند؟!

بفرمایید

نگذارید باران ببارد و نگذارید گیاه بروید و

نگذارید زمین زندگی کند!

……

جمهوری اعدام اسلامی

چه چیزی را به طناب دار نسپرد و اعدام نکرد؟

از رویا تا شعر و

از شعر تا زن و

از زن تا نان و

تا آب و تا گل و تا چشمه…

جمهوری اعدام اسلامی

آن چه را هرگز و هرگز نتوانسته اعدام کند

آینده و آزادی است

«شاهو» و «پیر مگرون» نام کوهستان هائی در کُردستان است.